بانوی مسلمان آمریکایی سکونت در ایران را مهریه خود قرار داد

شرایط خوبی برای زنان در ایران فراهم است؛ چرا که آنها می‌توانند به راحتی قوانین اسلامی را دنبال کنند، بدون اینکه نژادپرستان و افراط‌گرایان مزاحم آنها باشند و باعث آزار جسمی و روحی آنها شوند، حیف است که از آن استفاده نکنند.» حجاب و پوشش مقوله‌ای فطری است که انسان ذاتاً تا قبل از تاثیرگذاری‌های […]

شرایط خوبی برای زنان در ایران فراهم است؛ چرا که آنها می‌توانند به راحتی قوانین اسلامی را دنبال کنند، بدون اینکه نژادپرستان و افراط‌گرایان مزاحم آنها باشند و باعث آزار جسمی و روحی آنها شوند، حیف است که از آن استفاده نکنند.»

حجاب و پوشش مقوله‌ای فطری است که انسان ذاتاً تا قبل از تاثیرگذاری‌های اجتماعی و محیطی، دوست دارد خود را بپوشاند، فرقی هم نمی‌کند کجا باشد؛ در ایران یا در آمریکا. انسان فطرتا حقیقت‌جو و طالب پاکی است. ایوت مرسدس (زهرا) گونزالس نیز زنی از همین دست انسان‌ها است که با وجود همه مشکلات و دست‌اندازها راه و مسیری را که خداپسندانه است انتخاب می‌کند.

وی ره‌یافته‌ای از آمریکا است که از دوران کودکی و نوجوانی‌اش حجاب و پوشش داشت و حتی بعدها مسلمان هم شد؛ هرچند می‌گویند این سنین دوران غلیان احساسات و هیجانات زودگذر است اما او در گذران عمر با قوت و با منطق بیشتری بر دین اسلام و حجابی که برگزیده بود پافشاری کرده و با وجود سختی‌ها و مشکلاتی که داشت از آن دست نکشیده است.

مشروح گفتگوی حاصل با این بانوی ره‌یافته :

گویا شما از همان کودکی دوست داشتید پوشیده باشید. درست است؟

بله من از همان کودکی و سنین کم، دوست داشتم پوشیده باشم. نمی‌خواستم لباسی بپوشم که بدنم نمایان باشد. با اینکه لس‌آنجلس تابستان‌های خیلی گرمی دارد و کمتر کسی به پوشش و اذیت شدن در گرما تقید دارد اما من دوست نداشتم برهنه باشم. یادم است یک بار در گرمای لس‌آنجلس مادربزرگم به خانه ما آمد و برایم شلوارک و تی‌شرت هدیه آورده بود تا خوشحالم کند. با این حال هر کاری کرد من آن‌ها را نپوشیدم، بسیار ناراحت شد چون اصولاً اهل هدیه دادن نیست و آن بار هم که هدیه‌ای داده بود من قبول نکرده بودم تا بپوشم، وقتی دیدم ناراحت شد دلم نیامد. هدیه او را گرفتم خوشحال شد اما وقتی دید که روی آنها لباس‌های گشاد و بلندی پوشیدم عصبانی شد. مادرم وقتی سماجت من را دید به او گفت: بگذار فطرتش پاک بماند، دوست دارد اینگونه لباس بپوشد.

چرا اسم زهرا را انتخاب کردید؟

وقتی مسلمان شدم تصمیم گرفتم اسمی اسلامی برای خودم انتخاب کنم و اسم زهرا را در همان دوران برای خودم گذاشتم حس و حال خوبی به من می‌داد و آرامش گرفتم؛ انگار پشتوانه‌ای داشتم.

از چه زمانی تصمیم گرفتید حجاب داشته باشید؟

شنیده بودم که زنان مسلمان حجاب دارند و دوست داشتم حالا که مسلمان شده‌ام حجاب بر سر کنم. زنان بزرگسال مسلمان به من که ۱۲ سال داشتم می‌گفتند همین که علاقه به اسلام داری و مسلمان هستی کافی است برای تو حالا حجاب زود است خسته و دل‌زده می‌شوی. بگذار آرام‌آرام حجاب داشته باشی. اما من قبول نکردم و گفتم خدا در قرآن دستور داده است تا زنان مسلمان حجاب داشته باشند؛ من هم می‌خواهم طبق دستور خدا عمل کنم و اصرار داشتم تا محجبه باشم.

داشتن حجاب در لس‌آنجلس آن هم در دوران نوجوانی که کمتر کسی پوشش داشت، سخت نبود؟

آن زمان بسیار برایم سخت گذشت و دیگران به خصوص در مدرسه اذیتم می‌کردند. هربار که از مدرسه به خانه می‌رفتم باید روسری خود را که از آب دهان و آشغال کثیف شده بود، می‌شستم. یادآوری آن خاطرات ناراحت کننده است.

روز اولی که با حجاب اسلامی به مدرسه رفتید یادتان هست؟

بله؛ از یک سو نگرانی و ترس زیادی داشتم و از سوی دیگر هم هیجان و داشتم تا دوستانم من را با پوشش جدیدم ببینند. مادرم گفت لازم نیست با حجاب بروی، من قبول نکردم. در سرویس مدرسه با دیدن من سکوت عجیبی ایجاد شد همه صندلی‌ها پر بود و من مجبور شدم به آخر اتوبوس بروم و کنار پسر خیلی بازیگوش و شر مدرسه نشستم. تا رسیدن به مدرسه بسیار اذیت و مسخره‌ام کرد. یک مرتبه فریاد زد به این نگاه کنید به سرش پارچه بسته و به مدرسه آمده است و همه شروع کردند به خندیدن! بعد هم هرکدامشان به سمتم آشغال پرت کردند و رویم آب دهان ریختند. دلم می‌خواست گریه کنم یا از اتوبوس فرار کنم و دیگر به مدرسه نروم اما خودم را کنترل کردم. با خودم گفتم حجاب دستور خدا است و باید مقاومت کنم اگر کم بیاورم اینها بیشتر اذیتم می‌کنند.

در معاشرت‌ها و مهمانی‌های دوستانه چطور، اذیت نمی‌شدید؟

سعی می‌کردم پوشیده باشم. مثلاً یک‌بار در مهمانی بودم، هرچند لباس گشاد و بلندی پوشیده بودم اما باز احساس می‌کردم به‌عنوان یک مسلمان نباید این‌طور باشم و معذب بودم. برای همین دنبال چیزی می‌گشتم تا روی سرم بیندازم و پارچه رومیزی را برداشتم و روی سرم انداختم! آن زمان بلد نبودم چطور روسری را ببندم تا اخر مهمانی دستم به لبه‌های آن بود تا از سرم نیفتد.

با توجه به اینکه شما سختی‌های زیادی تحمل کردید تا حجاب خود را حفظ کنید، نظرتان درباره بدپوششی‌ها و بی‌حجابی‌هایی که در ایران می‌بینید چیست؟

در ایران شرایط اسلامی خوبی فراهم است و زنان مسلمان می‌توانند به راحتی قوانین اسلامی را دنبال کنند، بدون اینکه نژادپرستان و افراط‌گرایان مزاحم آنها باشند و باعث آزار جسمی و روحی آنها شوند، حیف است که از آن استفاده نکنند. در سرتاسر دنیا مسلمانان به‌خصوص زنان مسلمان آرزو دارند تا در شرایطی امن و آرام زندگی کنند چون حجاب قبل از هر چیز برای زنان امنیت می‌آورد.

چه شد که به ایران آمدید؟

من از همان ابتدا ایران را دوست داشتم و بعد از آشنایی با همسرم، مهریه من سکونت در ایران بود. دخترم هم که ازدواج کرد مهریه‌اش زندگی در ایران بود. درست است در آمریکا جلوه‌های زیبایی زیاد است اما اصلاً امنیت و آرامش در زندگی وجود ندارد. همه درگیر دنیا و مادیات آن هستند بدون اینکه حس آرامش داشته باشند.