بانوی قهرمان پار المپیک که محدودیت را از معلولیت جدا کرد

الناز دارابیان متولد عجب شیر است. دختر ویلچرنشینی که همه عکس هایش در هنگام دریافت مدال های بین المللی با پوشش کامل می باشد.او در حال حاضر رکورد دار آسیاست.

«الناز دارابیان» بانوی قهرمان ویلچرنشینی است که همه عکس هایش در هنگام دریافت مدال های بین المللی، مزین به چادرمشکی است. بزرگ زنی که این تصویر خاص را در ذهن همه مردم دنیا به ثبت رسانده و به خوبی نشان داده است که معلولیت داشتن و محجبه بودن با قهرمانی منافاتی ندارند و با این ها هم می توان سکوهای قهرمانی را فتح کرد.

به گزارش جهان بانو، همین چندهفته پیش بود که «الناز دارابیان» در مسابقات مراکش خوش درخشید و موفق به کسب مقام نایب قهرمانی در پرتاب دیسک شد. این ورزشکار پرتلاش همه موانع را با ارده ای مثال زدنی پشت سر گذاشته و حالا به عنوان رکورددار آسیا، به موفقیت های بزرگتری همچون طلای پارالمپیک فکر می کند.

بگذارید از همین اول برایتان بگویم که این بانوی ورزشکار معلولیت شدید مادرزادی دارد. او از دو پا دچار معلولیت بوده و سهمش از حرکت دستانش نیز تنها چهار انگشت دست چپ است. ممکن است تعجب کنید که فردی با این میزان از معلولیت چطور می‌تواند مسیر قهرمانی را تجربه کند و تا سکوی نخست مسابقات پاراآسیایی و حتی پارالمپیک پیش برود، اما همه این دستاوردها برای الناز دارابیان یک جنگ شیرین است. جنگی که از او یک انسان قهرمان ساخته و الناز را به چهره ای ماندگار در عرصه ورزش تبدیل کرده است. البته در این گفت و گو نمی خواهیم در رابطه با مدال ها و موفقیت های ورزشی این بانوی قهرمان صحبت کنیم، بلکه قصد داریم در گپ و گفتی دوستانه، بخشی از داستان زندگی او را با هم ورق بزنیم و نقاط عطف این زندگی سرشار از امید و اعتقاد را مرور کنیم.

بچه ها مرا متهم به ترحم معلمان می کردند

این بانوی ورزشکار برای رسیدن به جایگاهی که امروز در آن ایستاده، موانع بسیاری را پشت سر گذاشته و در تمام مراحل زندگی، امید و تسلیم در برابر تقدیر الهی را سرلوحه فعالیت های خود قرار داده است. او می گوید: «از همان دوران کودکی دوست داشتم مانند افراد عادی حرکت کنم و محدودیت ها را کنار بزنم. مثلا از همان ابتدا در مدارس عادی مشغول به تحصیل بودم، با افراد عادی دوستی و معاشرت داشتم و علایقم را هم مانند افراد عادی دنبال می کردم. البته در این مسیر با سختی ها و مشکلات بسیاری مواجه بودم اما هرگز تسلیم نشدم و خداوند نیز هوایم را داشت و همیشه آدم های خوبی سر راهم قرار می داد. مثلا وقتی قرار بود در مدرسه درس بخوانم، مادرم بسیار نگران شرایط ثبت نام و تحصیلم بود با این وجود مدیر مدرسه با مسئولیت خودش ثبت نامم کرد و من هم تمام تلاش خودم را کردم که دانش آموزان موفق و درس خوانی باشم».

او ادامه می دهد: «درست است که از نظر جسمی با معلولیت شدیدی مواجه بودم اما با این حال از دانش آموزان بازیگوش و البته خیلی زرنگ مدرسه بودم، بطوریکه بعضی از بچه ها اعتراض می کردند که معلم ها مراعات حالم را می‌کنند و به من نمره می دهند. این رفتارها در دهه ۷۰ که هنوز بچه های معلول خیلی وارد محیط جامعه نمی شدند، عادی بود و من هم از همان کودکی یاد گرفته بودم که در برابر رفتار اشتباه اطرافیان بی تفاوت باشم».

در تولد ۷ سالگی، اولین ویلچر زندگیم را هدیه گرفتم!

الناز از آن دسته افرادی است که معمولا لبخند از لبشان نمی افتد و بسیاری از دوستانش او را با همین ویژگی می شناسند. این را وقتی درک می کنم که خاطرات دوران کودکی اش را با لبخند برایم تعریف می کند و انگار با این لحن شیرینش به تمام سختی های زندگی طعنه می زند. وقتی می‌گوید اولین ویلچر زندگی اش را هنگام تولد ۷ سالگی اش کادو گرفته، بسیار ناراحت می شوم. درست است که این هدیه شبیه هدایایی نبوده که کودکان ۷ ساله دریافت می کنند، اما برای الناز به معنای زندگی بوده و با آن می توانسته رو به جلو حرکت کند. او می گوید: «تا پیش از ۷ سالگی برای جابجایی یا در کالسکه دوران کودکی ام بودم یا در آغوش بزرگترها اما زمانی که ۷ ساله شدم، در روز تولدم اولین ویلچر زندگی ام را هدیه گرفتم. این هدیه باارزش آن‌قدر برایم بزرگ بود که داخل آن گم می شدم و حتی دستم به چرخ هایش نمی رسید با این وجود این ویلچر یک شروع تازه بود و من می توانستم با استفاده از آن وارد جامعه شوم. البته آن زمان ویلچرها چندان کیفیت خوبی نداشتند و ویلچر من هم دائما خراب می شد که خب به لطف پدرم، هرگز در راه نمی ماندم و هرکجا به وجودش احتیاج داشتم، او را در کنار خود می دیدم».

پدر و مادرم نسبت به من سخت گیرتر بودند

این بانوی قهرمان ورزشکار از پدر و مادر خود به عنوان حامیان اصلی اش در تمام مراحل زندگی یاد می کند اما با این حال معتقد است که آن ها به جای دلسوزی های بی جا، او را به گونه ای تربیت کرده اند که بتواند روی پای خودش بایستد، تجربه کند و زندگی خود را بسازد. الناز توضیح می دهد: «با اینکه فرزند آخر خانواده هستم و دچار معلولیت اما والدینم هیچ وقت بین من و بقیه بچه هایشان فرق نمی گذاشتند و اتفاقا نسبت به من بیشتر سخت گیری می کردند. آن ها می خواستند که من فردی جسور و مقاوم بشوم و همینطور هم شد. مادرم با وجود اینکه تحصیلات دانشگاهی نداشت، مانند یک روانشناس رفتار می کرد و حامی و پشتیبان بزرگی برایم بود. او همیشه می گفت تفاوت زیادی بین تو و دیگران وجود ندارد و فقط راهت متفاوت تر و سخت تر است اما وقتی برای چیزی می جنگی و آن را بدست می آوری، لذت بیشتری دارد. من جنگیدن را از مادرم یاد گرفتم. از کودکی تا به امروز با وجود تمام مشکلات برای رسیدن به اهدافم جنگیده ام و از این پس نیز همین طور خواهم بود».

این ویلچر، رسالت من است

الناز دارابیان متولد عجب شیر است با این وجود زمانی که او ۵ سال داشت، خانواده اش راهی کرج می شوند به این امید که بتوانند برای درمان الناز کاری انجام دهند. درست است که تلاش هایشان در این خصوص نتیجه ای نداشت اما این مهاجرت، شرایط پیشرفت در زمینه های مختلف را برای الناز فراهم کرد. «پدر و مادرم برای درمان من همه تلاششان را کردند، اما فکر می کنم تقدیر من این بوده که زندگی ام این طور پیش برود. من راضی ام و باور دارم که رسالت من بودن روی ویلچر است!» هنگامی که الناز صحبت می کند، احساس می کنم یک بنده واقعی است و سرنوشتی که خداوند برایش مقدر کرده است را پذیرفته. کسی که به جای خانه نشینی، اقتدار و جسارت را انتخاب کرده و پیروز نبرد با تقدیر بوده؛ ‌طوری که در مقطع ارشد رشته ادبیات فارسی تحصیل کرده است و در دنیای پرتاب دیسک حرف های بسیاری برای گفتن دارد. البته او قبل از ورود به ورزش حرفه ای، در رشته هنر فعالیت می کرده و دختری همه فن حریف است. «فعالیت های هنری مرا راضی نمی‌کرد و احساس می کردم باید کار دیگری انجام دهم؛ این بود که سال ۸۹ وارد فضای ورزش شدم و از سال ۹۳ به صورت حرفه ای فعالیت می کردم.» درست ۴ سال پس از آن بود که این بانوی قهرمان در مسابقات پاراآسیایی جاکارتا خوش درخشید و موفق به کسب مدال طلا در رشته پرتاب دیسک شد. او در حال حاضر رکورددار آسیاست و کسب مدال طلا در پاراالمپیک بعدی از اهداف بلند مدت اوست.

ما معلولان با ورزش دیده می شویم

گرچه امروزه بسیاری از افراد معلول با ورود به عرصه ورزش موفقیت هایی به دست آورده و حتی مثل الناز دارابیان سکوهای جهانی را فتح کرده اند، با این وجود هنوز هم بسیاری از آن ها یا اعتقادی به ورزش ندارند و یا حوصله ای برای ورود به آن. این بانوی قهرمان ملی با چنین رویکردهایی به شدت مخالف است و می گوید: «افراد معلول نباید گوشه گیر باشند و مانع ارتباط دیگران با خودشان شوند. اتفاقا ما باید در اجتماع فعالیت کنیم و مانند دیگران از زندگی لذت ببریم که ورزش این فرصت را به خوبی برای ما فراهم می کند و نباید از آن غافل شویم».

او ادامه می دهد: «ورزش بهانه خوبی است برای اینکه بچه های معلول از محیط خانه خارج شوند و از افسردگی و انزوا فاصله بگیرند. می گویند ورزش برای افراد سالم خوب است، اما من اعتقاد دارم که ورزش برای معلولان یک امر واجب و ضروری است، چرا که هم به حضورشان در جامعه کمک می کند و هم باعث بهبود شرایط روحی آن ها می شود. حتی در تعدادی از معلولیت ها انجام حرکات ورزشی از سرعت پیشرفت بیماری کم می کند. بنابراین افراد معلول می بایست از زاویه ای متفاوت به ورزش نگاه کنند تا به واسطه ورزش در جامعه دیده شوند».

حجاب مانع پیشرفت نیست!

از صحبت های این بانوی قهرمان می توان ایمان به خدا و امید به زندگی را لمس کرد. او نه تنها یک قهرمان ملی در عرصه ورزش است، بلکه افتخارات دیگری مانند متانت و اخلاق را در کارنامه خود دارد و نمادی ارزشمند از یک زن قهرمان مسلمان محسوب می شود. حضور او با چادر مشکی در میادین مختلف ورزشی از مسابقات پاراآسیایی گرفته تا پارالمپیک توکیو، یک پیام ارزشمند را نشان می دهد و آن اقتدار زن مسلمان است. ممکن است باورش برای بسیاری از افراد از جمله آن هایی که این روزها روسری هایشان را به آتش می کشند، سخت باشد اما الناز دارابیان بزرگ زنی است که نشان داده حجاب، قهرمانی و معلولیت منافاتی با یکدیگر ندارند و می توان با وجود همه مشکلات به موفقیت دست یافت. اما بشنوید از خود او: «خانواده ام مذهبی هستند با این وجود هیچ وقت مرا مجبور به پوشیدن چادر نکرده اند. چادر انتخاب خود من است و افتخار می کنم که ارثیه حضرت زهرا (س) را همه جا با خودم دارم. به قول آیت الله خامنه ای حجاب جلوی پیشرفت ما را نمی گیرد و من این موضوع را کاملا لمس کرده ام. گرچه هنگام مسابقه و تمرین نمی توانم با چادر حاضر شوم با این حال در همه اعزام ها و حتی در هنگام دریافت مدال، چادر سر می‌کنم. ممکن است برخی بگویند که این پوشش برای فردی با شرایط من سخت است با این وجود من این سختی را احساس نمی کنم و باور دارم اگر هم سخت باشد، بسیار ارزشمند است».

فارس