اولین مهدکودک، میراث خانواده باغچه‌بان

رئیس سازمان بهزیستی کشور بیان کرد: خانه‌های فرزندان که امروزه به نام‌های خانه‌های کودک و نوجوان یا شبه‌خانواده شناخته می‌شوند، یکی از اقداماتی است که ثمینه باغچه‌بان برای تحقق آن تلاش بسیاری کرد.

دکتر سید جواد حسینی؛ رئیس سازمان بهزیستی در مراسم بزرگداشت «ثمینه باغچه‌بان» که با حضور سخنگوی دولت، دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور و جمعی از مسئولان کشور برگزار شد، گفت: نام‌هایی در طول تاریخ همواره برای من مقدس بوده‌اند. «رشدیه» نامی ارزشمند است که آموزش و پرورش این کشور به شدت به آن وابسته است. همچنین، جبار باغچه‌بان، نامی زیبا برای خود برگزید.

وی ادامه داد: «باغچه‌بان» نامی است که جبار عسگرزاده پس از تأسیس نخستین مهد کودک در تبریز و سپس بنیان‌گذاری نخستین دبستان ناشنوایان در این شهر، برای خود انتخاب کرد.

حسینی افزود: عسگرزاده به باغچه‌بان تبدیل شد و مسئولیت پرورش کودکان، به‌ویژه آنانی که زندگی بر آنان دشوار شده بود، را بر عهده گرفت؛ بنابراین، نام باغچه‌بان همواره برای من مقدس بوده و خواهد بود و تعلیم و تربیت این کشور به او و هر کسی که به او ارادت دارد، مدیون است.

رئیس سازمان بهزیستی تصریح کرد: من به مدرسه باغچه‌بان در تهران رفته‌ام؛ تختخوابی که جبار باغچه‌بان برای استراحت و اقامت خود داشت، در همان مدرسه‌ای است که او در آن تدریس می‌کرد و این تخت به عنوان یادگاری در آنجا نگهداری می‌شود.

حسینی اضافه کرد: «ثمینه باغچه‌بان» در زمان حیات پدر، همواره همراه او بود و پس از او، مسیر پدر را به‌خوبی ادامه داد. او نه تنها در زمینه کمک به ناشنوایان، به رفع مشکلات و سختی‌های زندگی گروهی از افراد و مبارزه با فقر فرصت پرداخت، بلکه در حوزه بهزیستی نیز خدمات ارزنده‌ای ارائه کرد. شاید کمتر شنیده باشید که خانه فرزندان که اکنون به خانه‌های کودک و نوجوان یا شبه‌خانواده معروف است، یکی از اقدامات مهمی است که «ثمینه باغچه‌بان» در آن نقش داشت.

وی ادامه داد: اندیشمندان و فلاسفه را به دو دسته واقعی و آرمان‌گرا تقسیم می‌کنند. یکی از آرمان‌گراترین فلاسفه تاریخ، کتابی با عنوان «آرزوها» دارد؛ کتابی ۴۰۰ تا ۵۰۰ صفحه‌ای. اگر از شما خواسته شود چشمان خود را ببندید و دنیایی آرمانی را تصور کنید و هر آنچه می‌خواهید در آن وجود داشته باشد، آن اندیشمند نیز دنیایی را نوشته که آرزو دارد به حقیقت بپیوندد؛ جهانی که در آن کودکان در بهشت تعلیم و تربیت شوند و در شادی و نشاط زندگی کنند و جامعه‌ای پر از صداقت و عدالت باشد.

وی تأکید کرد: اما در پایان کتاب، آن اندیشمند می‌نویسد: اگر همه این آرزوها را در یک کفه ترازو بگذارند و بگویند که این آرزوها یک طرف، و در طرف دیگر ترازو یک آرزوی دیگر وجود داشته باشد که به همه این‌ها سنگینی کند، آن آرزو چیست؟ آرزو می‌کنم که فرمانروای مطلق جهان شوم تا بتوانم مردم جهان را در مکانی گرد هم آورم و سکویی بسازم که بر آن بایستم، به گونه‌ای که تمام مردم جهان مرا ببینند و سخنانم را بشنوند و از همه مهم‌تر، نتوانند از سخن من تخطی کنند تا به آنان بگویم: مردم جهان، آنچه دارید در پای تعلیم و تربیت فرزندانتان بریزید.

وی در پایان بیان کرد: باغچه‌بان و ثمینه دخترش، تمام آنچه داشتند را در پای تعلیم و تربیت کودکان و فرزندان این سرزمین نثار کردند. درود بر آن‌ها و تاریخ ایران، نامشان را از یاد نخواهد برد.

سازمان بهزیستی کشور