نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
آزمایشگاه ویروسشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران که به عنوان آزمایشگاه مرجع در حوزه آنفلوآنزا، سرخک، سرخجه و فلج اطفال شناخته میشود؛ جایی است برای حضور انسانهایی که سالها و دهههای زندگیشان را وقف شناسایی ویروسهایی کردهاند که میتوانند تاثیراتی بزرگ و عمدتا تلخی را در زندگی انسانها بهجا بگذارند؛ آزمایشگاهی برای ورود به دنیای ویروسها؛ ذرات میکروسکوپی کوچکی که میتوانند بحرانها و فجایع بزرگ بشری را ایجاد و دنیای انسانها را دگرگون کنند. آخرینشان که در دنیای ما بحرانآفرین شد، کرونا (کووید ۱۹) است؛ ویروسی که جهان را زیر تاج خود گرفت و جانهای بسیاری را به قربانگاه بُرد.
با این حال بودند کسانی که در برابر هجوم کرونا قیام کنند و با هر آنچه در دست دارند، از همنوع خود محافظت کنند؛ یکی با سپر دانش پزشکی و دیگری با سلاح آزمایشگاه و شناسایی زودهنگام و … همه برای غلبه بر پاندمی قرن به صف شدند و حالا که بیش از سه سال از روزهای آغاز پاندمی کرونا در جهان و ایران میگذرد، باید از انسانهایی گفت که با دل و جان در برابر کرونا ایستادند. یکی از این افراد دکتر طلعت مختاری آزاد بود که توانست ویروس کرونا در ایران را شناسایی کند.
مختاریآزاد بعد از فارغالتحصیلی در رشته دامپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۵۴، در زمانی که زنان باید خدمت اجباری را میگذراندند، به سربازی رفت و بعد از دو ماه آموزش نظامی در پادگان عباسآباد، به عنوان رزیدنت آزمایشگاه، مابقی دوران خدمت سربازیاش را گذراند. بعد از پایان خدمت سربازی با دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران آشنا شد و در یک پروژه تحقیقاتی در حوزه آنفلوآنزا مشغول به کار شد و به تدریج با پیگیری خودش توانست به عنوان اولین رزیدنت رشته ویروس شناسی در همین دانشگاه پذیرفته شود و به این ترتیب وی به عنوان اولین فارغالتحصیل ویروسشناسی از ایران در سال ۱۳۶۱ فارغالتحصیل شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به همراه چند استاد دیگر در ایران تلاش کرد که رشته ویروسشناسی را حفظ کند و با بیش از سه دهه تلاش توانست آزمایشگاهی را که روزی قرار بود تعطیل شود، به آزمایشگاه مرجع برای چهار بیماری آنفلوآنزا، فلج اطفال، سرخک و سرخجه تبدیل کند و در پاندمی کرونا نیز اولین کسی باشد که دو مورد اولیه کرونا مثبت در ایران را شناسایی کرده و پروژه سنگین تشخیص کووید ۱۹ در کشورمان را آغاز کند.
در ادامه خاطرات و صحبت های این استاد ویروسشناسی دانشگاه شهید بهشتی را مطالعه کنید:
در زمان من وقتی کنکور میدادیم، هر دانشگاه کنکورهای جداگانهای برگزار میکرد. از آنجایی که میخواستم در تهران تحصیل کنم، در آزمون کنکور گروه پزشکی دانشگاه تهران شرکت کردم. معمولا گروه پزشکی مجموعا ۲۰۰ نفر دانشجو پذیرش میکرد که در رشتههای پزشکی، داندانپزشکی، داروسازی و دامپزشکی تحصیل میکردند. من در سال ۱۳۴۸ وارد رشته دامپزشکی دانشگاه تهران شدم که دوره آن شش ساله بود و بر این اساس در سال ۱۳۵۴ فارغالتحصیل شدم.
در آن زمان بعد از فارغالتحصیلی خانمها باید به سربازی میرفتند. بر این اساس بعد از اینکه در سال ۱۳۵۴ مدرک دامپزشکی را از دانشگاه دریافت کردم، در فاصله بین ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ دوره سربازی را گذراندم. در دوره نظام وظیفه بود که بعد از دو ماه آموزش نظامی در پادگان عباسآباد، بقیه دوره را به صورت رزیدنت در آزمایشگاه گذراندم. از همین طریق بود که با کار آزمایشگاه آشنا شدم. در آن زمان اصلا نمیدانستم که دانشکده بهداشتی وجود دارد و بعد از پایان دوره، با دانشکده بهداشت آشنا شدم و در این دانشکده مشغول به کار شدم.
زمانیکه به دانشکده بهداشت آمدم، یک پروژه تحقیقاتی درباره آنفلوآنزا در جریان بود و من هم برای فعالیت در این پروژه تحقیقاتی به دانشکده بهداشت آمدم. در آن زمان قبل از ورودم به دانشکده بهداشت دانشگاه تهران، قصدی برای ادامه تحصیل نداشتم، اما وقتی به دانشکده بهداشت آمدم، با خودم فکر کردم که اگر قرار است در دانشگاه بمانم، بهتر است که ادامه تحصیل بدهم و این کار را انجام دادم. دانشکده بهداشت را خیلیها نمی شناختند و هنوز هم خیلیها این دانشکده را نمیشناسند. در آن زمان این دانشکده فوقلیسانس و دکترا میداد. بر این اساس در این دانشکده Master of public health را گذارندام که در آن زمان فقط کسانی که دکترا داشتند، میتوانستند این دوره را بگذرانند.
استادهای بسیار خوبی در گروه ویروسشناسی بودند. من از آنها پرسیدم که رزیدنت ویروسشناسی نمیخواهید و این شد که به فکر افتادند تا رزیدنت بگیرند. آن زمان هم فقط یک رزیدنت میگرفتند. در نتیجه مقدمات فراهم شد و من به عنوان اولین رزیدنت گروه ویروس شناسی پذیرفته شدم و بر این اساس اولین فارغالتحصیل ویروسشناسی از ایران هستم که در سال ۱۳۶۱ در ایران فارغالتحصیل شدم.
مختاری آزاد در ادامه به شرایط استخدام آن زمان بویژه برای زنان اشاره کرده و میگوید: یکی دو سال در دانشگاه علوم پزشکی ایران تدریس میکردم، اما هنوز عضو هیات علمی نشده بودم. بالاخره در فروردین ماه ۱۳۶۴ به عنوان استادیار بخش ویروسشناسی، عضو هیات علمی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم.
وی با بیان اینکه پایهگذاری گروه ویروسشناسی بسیار خوب بوده است، میافزاید: عقیده دارم که شاید بهترین و قویترین گروه ویروسشناسی در بین دانشگاهها در ایران، گروه ویروسشناسی در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران است که پایهگذار آن مرحوم دکتر نفیسی بودند که متخصص اطفال و فارغالتحصیل آمریکا بودند. در گروه ویروسشناسی اساتید بسیار خوبی وجود داشت که برخی از آنها از مهاجرت کردند. خانم دکتر ناطق که یکی از اساتید ویروسشناسی بودند، در ایران ماندند. در نهایت خانم دکتر ناطق و من گروه ویروسشناسی را سالها حفظ کردیم و بعد هم برای پذیرش فوقلیسانس و دکترا در این رشته، برنامه نوشتیم که طبیعتا باید در آن زمان به تصویب ستاد انقلاب فرهنگی میرسید که مصوب شد و اکنون فارغالتحصیلان فوق لیسانس و دکترا را به صورت مرتب پذیرش میکنیم.
مختاری آزاد درباره مرجعیت و اعتبار گروه ویروسشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، میگوید: در ایران دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران برای فلج اطفال، آنفلوآنزا، سرخک و سرخجه آزمایشگاه مرجع است. طبیعتا از آنجایی که گروه ویروسشناسی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، قدیمیترین گروه ویروسشناسی بودیم، به عنوان مرجع در این بیماریها شناخته شدیم. در اینجا باید سالها زحمت بکشید. البته این آزمایشگاه قبل از پیروزی انقلاب به عنوان آزمایشگاه مرجع آنفلوآنزا شناخته شده و دومین کشور در منطقه مدیترانه شرقی بودیم که آزمایشگاه ملی داشتهایم که اولین کشور هم سودان بوده است.
وی میگوید: البته برخی کشورها ممکن است در برههای مرجع شوند، اما دیگر کار نمیکنند. در حالی که در ایران آزمایشگاه ملی آنفلوآنزا به طور دائم مرجعیت خود را حفظ کرده است. زیرا مرجع بودن یکسری معیار بینالمللی دارد؛ به عنوان مثال باید ویروس جدا کنید، برای سازمان جهانی بهداشت بفرستید، آنها تایید کنند و نمونه مشکوک بفرستند و مجددا آزمایشگاه باید پاسخ دهد. بنابراین برای ماندگاری مرجعیت آزمایشگاه ملی آنفلوآنزا به طور مرتب این اقدامات انجام میشود. به عنوان مثال اگر برای آنفلوآنزا سه سال این اقدامات را انجام ندهیم، دیگر مرجع نیستیم. بدون تعارف اعلام میکنم که یکی از بهترین آزمایشگاههای منطقه در منطقه مدیترانه شرقی، آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران است. دو سال یکبار کشورهای منطقه مدیترانه شرقی نشست برگزار میکنند که دو سال قبل برای آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، لوح تقدیر دادند و یکی از بهترین آزمایشگاههای منطقه است. البته اقدامی گروهی است، همکاران ما با کارهای بیوقفه تعطیلات ندارند و همه در خدمت سیستم بهداشتی هستند و همیشه باید هوشیار باشند.
مختاری آزاد با بیان اینکه پیش از این برخی گمان میکردند که آنفلوآنزا بیماری است که به نظر لوکس میآید، ادامه میدهد: برخی فکر میکردند که آنفلوآنزا بیماری لوکس و مختص کشورهای پیشرفته است. حتی عدهای میخواستند این آزمایشگاه را تعطیل کنند، اما تلاش کردیم که این آزمایشگاه بسته نشود. برخلاف تصور بسیاری معمولا مرگومیر ناشی از آنفلوآنزا در کشورهای در حال توسعه بیشتر است، اما این موضوع حس نمیشود. مرگومیر، خسارت و …، از جمله تبعات آنفلوآنزا هستند. بر اساس اقدامات اپیدمیولوژیکی که در کل دنیا انجام دادند، نشان دادند که وقتی یک بیماری تنفسی میآید که شاهد کنونی آن هم کروناست، میتواند برای کشورهای در حال توسعه که زیرساختهای بهداشتی متفاوتی دارند، مرگومیر بیشتری داشته باشد، اما مردم این را حس نکنند.
وی با بیان اینکه معمولا هر قرن، چهار همهگیری تجربه میشود، میگوید: در جلساتی که در ژنو پیش از کرونا برگزار میشد، همه پیشبینی میکردند که یک پاندمی آنفلوآنزا خواهیم داشت که به طور ناگهانی کرونا آمد. در عین حال نمیتوان پیشبینی کرد که پاندمیهای بعدی چه خواهند بود، اما همیشه یکی از کاندیدها آنفلوآنزا خواهد بود.
همهگیریهای قرن ۲۱ همه ویروسی بوده است
میتوان گفت که در قرن ۲۱ همه همهگیریها ویروسی بوده است؛ مِرس، سارس کرونا ویروس یک، زیکا، آنفلوآنزای پرندگان، آنفلوآنزای پاندمیک و سارس کرونا ویروس دو و… را داشتهایم. بر این اساس در قرن ۲۱ همه همهگیریها ویروسی بوده است. عدهای فکر میکردند که دوره بیماریهای عفونی تمام شده و دوره بیماریهای غیر عفونی است. هرچند که بیماریهای غیر عفونی مانند بیماریهای قلبی، دیابت و… وجود دارند، اما مساله این است که بیماریهای عفونی هم تمام نشدهاند و اتفاقا ویروسهایی که آمدهاند، نشان میدهند که باید خیلی حواسمان باشد.
وی میگوید: از آنجایی که تعداد بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان زیاد است، این ویروسها میتوانند با تغییراتی به انسان منتقل شوند. به عنوان مثال روتاویروسی که اکنون باعث اسهال میشود، مربوط به حیوانات بوده که تغییراتی کرده و در انسان هم دیده میشود. بنابراین ویروسها با تغییراتی میتوانند به انسان منتقل شوند و از آنجایی که اولین برخورد انسان با این ویروسها اتفاق میافتد، اگر در مرحله اول خوب کنترل نشود، بهویژه بیماریهای ویروسی تنفسی را نمیتوانید کنترل کنید. وقتی آنفلوآنزای پرندگان آمد، در مرحله اول که افرادی را که به صورت مستقیم با پرندگان تماس داشتند و مبتلا میشدند، کنترل کردند، اما اگر این اتفاق نمیافتاد و به مرحله انسان به انسان برسیم، در بیماریهای تنفسی، کنترل انتقال غیرممکن است. اولین بار که کرونا آمده بود، اعلام کردم که محدود کردن بیماریهای تنفسی غیرممکن است و کرونا نشان داد که محدود کردن بیماریهای تنفسی امکان ندارد.
مختاری آزاد با اشاره به همهگیریهای پیش از کرونایی که بشر را به زحمت انداخت، ادامه میدهد: مهمترین همهگیری که در جهان رخ داد، آنفلوآنزای اسپانیایی بود که در زمان جنگ جهانی اول رخ داد و گفته میشود که ۵۰ میلیون نفر کشته داده است. کنترل بیماریهای تنفسی بسیار سخت است. در عین حال در سال ۱۹۵۷ آنفلوآنزای آسیایی شایع شد و در ۱۹۶۸ آنفلوآنزای مربوط به هنگ کنگ رخ داد. همه این موارد تنفسی بود و کنترل آن دشوار. البته بیماریهایی هم داریم که تنفسی است، اما کنترل شدهاند؛ مانند سرخک که تنفسی بوده و قدرت انتقال بالایی دارد، اما واکسن برایش ساخته شده است، اما کنترل بیماری تنفسی جدید واقعا دشوار است؛ نه میتوان مرزها را کنترل کرد و نه کار دیگری میتوان انجام داد. به عنوان مثال در کشور خودمان چگونه میخواهید مرز زمینی را کنترل کنید؟. به طور کلی کنترل مرزها برای بیماریهای تنفسی بسیار سخت است.
مختاری آزاد با بیان اینکه انسانها از هر پاندمی یک درس میگیرند، گفت: جدی گرفتن استفاده از ماسک یکی از درسهای پاندمی کرونا بود. با این حال باید توجه کرد که هیچ کشوری نتوانست مانع از ورود کرونا شود. بهترین کشورها هم نتوانستند جلوی ورود کرونا را بگیرند و بالاخره این ویروس وارد کشورشان شد. در عین حال وقتی جمعیت بالایی به یک بیماری مبتلا میشوند، بار زیادی به بیمارستانها و سیستم بهداشت وارد میشود و در نتیجه ممکن است اقداماتی مانند تعطیلیهای موقت و … ایجاد کنید تا موج را بشکنید و همه همزمان مبتلا نشوند، بلکه به تدریج مبتلا شوند تا سیستم بتواند بهتر عمل کند. زیرا طبیعتا امکانات تخت بیمارستانی، آیسییو و… محدود است و به همین جهت سیاستهای مختلف کشورها میتواند متفاوت باشد. مثلا در ایران بحث تعطیلی مدارس و … انجام شد. با این کار نمیخواهیم ویروس را در جامعه از بین ببریم، بلکه موج را میشکنیم و زمان طولانیتر شده و تعداد مبتلایان را در طول زمان تقسیم میکنید که بتوان به آنها خدمات درمانی ارائه داد.
وی با بیان اینکه متاسفانه در آغاز شیوع کرونا چین اطلاعات درستی نمیداد که متوجه شویم که چه خبر است و ویروس چه هست، ادامه میدهد: به هر حال نمیتوان بدون ابزار تشخیص، ویروس را تشخیص داد. مِرس هم اولین بار در آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران تشخیص داده شد. در ابتدای کرونا مقالهای که انستیتو کُخ آلمان منتشر کرد، در آن اطلاعات داد که چگونه میتوان کرونا را تشخیص داد و ما هم ابزاری را سفارش دادیم. معمولا سفارشاتی که برای تشخیص به خارج از کشور داده میشود، دو هفته طول میکشد که به دست ما برسد، اما در آن زمان که درخواست دنیا برای امکانات تشخیصی زیاد بود، ۴۰ روز طول کشید تا امکانات تشخیصی کووید ۱۹ به دست ما برسد. قبل از اینکه این تجهیزات به دست ما برسد، جلسات متعددی در وزارت بهداشت تشکیل میشد.
مختاری آزاد ادامه میدهد: باید توجه کرد که به عنوان مثال ما نمیتوانیم همه نوع آنفلوآنزا را با یک امکانات تشخیصی، تشخیص دهیم، بلکه هر نوع آنفلوآنزا راه تشخیص خودش را دارد. تعداد ویروسهای کرونا هم زیاد است و تجربه ما نشان داده بود که نمیتوان همه انواع کرونا را با امکانات تشخیصی یکسان تشخیص داد. بعدها هم سازمان جهانی بهداشت این موضوع را تایید کرد. به هر حال نمونههای تنفسی به عنوان آنفلوآنزا برای ما ارسال میشد. نمونه دو نفری را که بعدا در قم فوت کردند، داشتیم و با عنوان آنفلوآنزا روی آنها کار کرده بودیم، اما به محض اینکه اِمرو مقداری کیت تشخیصی به ما داد، روی آن دو نمونه مجددا تست انجام دادیم و کرونا را تشخیص دادیم.
شایعاتی وجود دارد که ایران از قبل اطلاع داشت که ویروس کرونا وارد کشور شده، اما نگفته یا دیر اعلام کرده است. اصلا چنین چیزی نبود. دقیقا یادم هست که در ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ تست اولیه نمونههای قم را انجام دادیم که مثبت بود و من با آقای دکتری که در قم بود، تماس گرفتم و اعلام کردم که مراقبت خودتان و اطرافیانتان باشید. روز بعد باید به هیات ممیزه وزارت بهداشت میرفتم و موبایلم را خاموش کرده بودم، اما به همکارانم گفته بودم که تست مرحله دوم را انجام دهند. بعد بلافاصله که موبایلم را روشن کردم، همکاران گفتند که مرحله دوم هم مثبت شده و ۲۹ بهمن ماه کرونا بودن این نمونهها تایید شد. اینکه گفته میشد به دلیل برگزاری برخی مراسمها، اعلام نکردند، اصلا اینطور نبود و همان ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۸ کرونا در کشور شناسایی شد.
در آن زمان آقای دکتر گویا رییس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر بودند که به دکتر گویا اعلام کردم که نمونهها مثبت شده که بعد گفتند دکتر نمکی- وزیر بهداشت وقت میخواهند با شما صحبت کنند. دکتر نمکی از من پرسیدند که شما تایید میکنید که این نمونهها کرونا مثبت هستند که من گفتم ۹۹ درصد بله، اما آن یک درصد هم به این دلیل است که تست PCR هیچگاه ۱۰۰ درصد نیست و باید سکوئنسینگ (توالییابی) انجام دهیم. با این حال اقدامات تکمیلی هم انجام شد و نمونههای کرونا مثبت تایید شدند.
آن روز را اصلا یادم نمیرود. من در همان روز قرار بود در دانشگاه شهید بهشتی درباره آنفلوآنزا سخنرانی کنم، اما وقتی از وزارت بهداشت بیرون آمدم، خیلی هول بودم. خودم آژانس گرفتم و داشتم فکر میکردم که اگر در دانشگاه کسی از من پرسید که آیا کرونا به ایران آمده یا خیر، من چه پاسخی باید بدهم؟. میدانم که در ایران شناسایی شده، اما قوانین بینالمللی سلامت IHR اجازه نمیدهد که وقتی ویروس جدیدی را شناسایی میکنید، خودتان مصاحبه کرده و اعلام کنید، بلکه وظیفه ما این است که به نماینده IHR که مرکز مدیریت بیماریها است، اعلام کنیم و این مرکز هم باید به وزیر اعلام کند. همه جای دنیا همین قوانین حاکم است. در همان روز وقتی رفتم پشت میکروفن که درباره آنفلوآنزا صحبت کنم، دیدم همه در موبایل هستند و حدود ساعت دو بود که متوجه شدم که وزیر وقت بهداشت اعلام کردهاند که کرونا در ایران شناسایی شده است. بنابراین شناسایی کرونا در ایران همان ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ بود. من سابقه کار طولانی دارم و میدانم خیلی چیزها به همین صورت گفته نمیشود و مجاز نیست که اعلام شود، اما خوشبختانه یکی دو ساعت بعد از اینکه به آقای وزیر اعلام کردم که ویروس در کشور شناسایی شده، این موضوع اطلاعرسانی عمومی شد و بعد دوره سختی را گذراندیم.
بعد از بهمن و اسفند ماه ۱۳۹۸، نوروز ۱۳۹۹ را در پیش داشتیم و شاید روزانه ۱۰۰۰ نمونه داشتیم. داوطلبان وارد کار شدند. زیرا به تنهایی نمیتوانستیم روزی ۱۰۰۰ نمونه را تست کنیم. تا هر ساعت که طول میکشید کارها را انجام میدادیم و تک تک افراد زحمت میکشیدند. یکی از جاهایی که برای ما نمونه میآوردند، کهریزک بود و چیزی که برایم جالب بود، این بود که کهریزک به عنوان جایی که از سالمندان نگهداری میکند، موارد مرگ و میرش کم بود. زیرا سیستم کنترلشان درست بود. در سطح بینالمللی هم درباره این موضوع صحبت کردم. در حالی که در خانههای سالمندان کشورهای پیشرفته دنیا میزان مرگ و میر کم نبود.
او با بیان اینکه خوشبختانه در آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران مرگ و میر ناشی از کرونا نداشتیم، میگوید: وقتی ویروسی در دنیا پخش میشود، کشورهای مختلف تصمیمات مختلفی میگیرند. در ابتدای کرونا بسیاری از کشورها گمان میکردند که از آنجایی که واکسن به صورت ۱۰۰ درصد ایمنی نمیدهد، به صورت خفیف ابتلا داشته باشند. بعدها شاهد بودیم که با آمدن واریانتهای جدید، کشورهایی که بیشتر مبتلا شده بودند، ایمنی بهتری داشتند و کمتر مشکل پیدا کردند، اما کشورهایی که ایمنیشان فقط با واکسن بود، مانند ژاپن، نیوزیلند و … با واریانتهای جدید ابتلای شدید داشته و مرگومیرشان بالا رفت.
خیلیها هم میگفتند آمار فوتیهایی که در ایران مطرح میشده، درست نبوده است. در حالی که ما وقتی تست انجام میدهیم، ممکن است از ۱۰۰ نمونه ۲۰ موردش کرونا باشد. حال ممکن است برخی نمونهها هم کرونا باشند، اما تست زود یا دیر انجام شده و در نتیجه آزمایشش منفی میشود. بر همین اساس فوتیهایی که بر اساس موارد مثبت تست ثبت شده باشند، اعلام میکنیم.
باید توجه کرد که هیچکس مقصر ورود ویروس نیست، ویروس که برای ورود به کشوری پاسپورت نیاز ندارد. در عین حال اگر ما ۲۹ بهمن کرونا را تشخیص دادیم، مفهومش این نیست که همان روز وارد ایران شده، بلکه از قبل بوده و ما در آن زمان شناسایی کردیم. ممکن است در بهمن ماه نمونه مثبت داشتیم، اما به عنوان نمونه آنفلوآنزا تست کرده بودیم و آنفلوآنزایش منفی بوده است. در همه دنیا این اتفاق میافتد. به عنوان مثال وقتی در ۱۹۸۳ HIV شناسایی شد، بررسی کردند که از چه زمانی وجود داشته و اعلام کردند که بانکهای سرمی وجود دارد که برای ۱۹۰۰ بوده است. بنابراین درباره کرونا اصلا مساله مخفیکاری وجود نداشت.
وی با اشاره به پیکها و موجهای مختلف کرونا در ایران، میگوید: موج اولیه ویروس که همان ووهان بود، شدید بود. در عین حال در همه جای دنیا موج دلتا هم بسیار شدید و مرگومیرش بیشتر بود و در ایران هم این موج شدید بود. در حالی هم اتفاق افتاد که هنوز واکسن وارد ایران نشده بود. خود من هم به کرونا مبتلا و بستری هم شدم.
او درباره آزمایشگاهی بودن یا نبودن کووید ۱۹ نیز میگوید: در ویروسهای RNA مانند آنفلوآنزا، HIV و … سیستم تصحیح مانند سیستم DNA وجود ندارد، اما کرونا اتفاقا سیستم تصحیح دارد و از معدود ویروسهای RNA است که سیستم تصحیح دارد. در کووید ۱۹ ویروس تغییر میکند. باید توجه کرد که ویروسهای RNA ویژگیهای خودشان را دارند و کرونا هم بین انسان و حیوان مشترک است و احتمال تغییر دارد. همچنین ویروسی است که امکان دستکاری آن وجود دارد، اما حداقل میتوان گفت که با دانش امروز نتوانستند ثابت کنند که دستساز است. باید توجه کرد که در آزمایشگاههای معمولی میتوان ویروسها را ترکیب کرد و کار دشواری نیست، اما هیچکس نتوانسته این را ثابت کند. خیلیها این موضوع را به صورت تئوری مطرح میکنند، اما مطلب علمی است و باید ثابت شود که البته فعلا شواهدی در این زمینه دیده نشده است. حال ممکن است دانش آینده این را مطرح کند. در عین حال ویروسهای مختلفی ایجاد شده که برخی از آنها میتوانند بقا داشته باشند و برخی بقا ندارند. مثلا اکنون دیگر ووهان و دلتا را نمیبینید.
طبق روندی که میبینیم ممکن است کووید ۱۹ مانند سایر ویروسهای سرماخوردگی بماند. خیلی از ویروسها به وجود میآیند و بعد از بین میروند اما برخی هم بقا دارند. به عنوان مثال اُمیکرون که دائم در حال تغییر است و ممکن است ماندگار باشد. باید توجه کرد که هیچکس نمیتواند دنیای ویروسها را پیشبینی کند. طبیعتا دستکاریهایی که در طبیعت انجام میشود، ویروسها را تغییر میدهد. البته اینطور نیست که نتوان آنها را کنترل کرد. با این حال وقتی تاریخچه یک ویروس خطرناک را میخوانید، میبینید که مثلا جنگلها را از بین بردند، موشها وارد جامعه شهری شدند و ویروس را با خودشان آوردند و یک اپیدمی وحشتناک ایجاد شده است. در نتیجه همه این موارد در وضعیت ویروسها موثرند. اگر هم ویروسی تنفسی از آزمایشگاهی فرار کند که در تاریخ هم وجود دارد، نمیتوان انتقال آن را کنترل کرد و در نهایت هم قابل پیشبینی نیست. گاهی هم ویروسی ناخواسته میآید و از طریق گلها، پشهها، میوههایی که در دنیا جابجا میشوند، منتقل میشوند و شیوع یک ویروس ایجاد شود.
مختاری آزاد در ادامه صحبتهایش درباره دیده نشدن آموزش ویروس شناسی در کشور، میگوید: سالهاست که دبیر بورد ویروسشناسی هستم و نزدیک ۳۰ سال است که عضو بورد ویروسشناسی هستم. باید توجه کرد که ویروسشناسی علم نیمه دوم قرن بیستم است. در ایران تصور درباره عوامل عفونی، مانند عصر ذکریای رازی است و هرچند تلاش کردیم که این را بقبولانیم که ویروسشناسی برای خودش رشته و واحدی جداست، اما ناموفق بودهایم. در حال حاضر دورهای نیست که نیم واحد ویروس شناسی برای دانشجوی پزشکی بگذارید، اما هنوز روال به همین صورت است. در قرن ۲۱ همهگیریهایی داشتیم، اما با این حال هنوز دانشجوی دندانپزشکی، ویروس نمیخواند؛ در حالی که با ویروسهای مختلفی در بزاق سروکار دارد. متاسفانه مساله ما علوم پایه است که ویروسشناسی در آن دیده نمیشود. در حالی که در کشورهای دیگر فقط دو واحد درباره HIV درس میگذرانند، اما در ایران نیم واحد درس میگذارنند. دنیا متوجه شده که ویروسها مهم هستند و وقتی پاندمیهای ویروسی شایع شدهاند، پس ویروسشناسی مهم است.
متاسفانه علوم پایه در کشور دیده نمیشود. این درحالیست که در هر بیماری، آزمایشگاه باید در ابتدا تشخیص دهد. البته نه فقط در کشور ما، بلکه در سایر کشورهای منطقه ما هم این مشکل وجود دارد که خیلی بودجه درستی نداریم. به عنوان مثال ما به عنوان مرکز ملی آنفلوآنزا بودجه و ردیف ثابتی نداریم. در مرکز ملی سرخک و سرخجه بودجه ثابتی نداریم. اگر یک اپیدمی سرخک بیاید، آیا ما به اندازه کافی پول داریم که امکانات تشخیصی بخریم؟. در شرایطی که مواد هم تاریخ مصرف دارند و نمیتوان آنها را ذخیره کرد. در عین حال مشکل ترخیص کالاهایمان را داریم که گاهی در گمرک میماند و مشکلات اداری و نامهنگاریها وجود دارد. گاهی حتی از سازمان جهانی بهداشت امکاناتی به ما اهدا میشود، اما در گمرک به صورت کالای عادی دیده میشود. در حالی که این مسائل را باید جدا ببینند و من نباید این مسائل را حل کنم. در عین حال تجهیزاتمان که فرسوده است و سعی میکنیم که آنها را جدید کنیم. آزمایشگاه ملی آنفلوآنزا در منطقه مدیترانه شرقی شناخته شده است و باید مورد توجه قرار گیرد. حتی به ما پول ندهند، بلکه امکانات مورد نیاز را خود وزارت بهداشت برای ما تامین کند. علوم پایه باید مورد توجه قرار گیرد و حمایت شود. باید توجه کرد که ویروسشناسی رشته گرانی است، آزمایشها و تهیه موادش گران است، اما با این حال ما همه تلاشمان را انجام میدهیم.
این استاد ویروس شناسی در پایان صحبتهایش تاکید میکند: اکنون ۳۷ سال است که در این آزمایشگاه کار میکنم. آزمایشگاه را گسترش دادیم و همیشه فکر میکنم که ثروت کشور ما افراد تحصیلکرده هستند. نسل بعد از من بهتر و کاریتر از من هستند. وقتی یک استادی میرود ممکن است بسیاری از کارها بخوابد و من این را به عینه پیشتر دیدهام که با رفتن یک استاد آزمایشگاهی تعطیل میشد. این همیشه در ذهنم بود که نباید به گونهای پیش روم که اگر استادی رفت، آزمایشگاهی بسته شود، بلکه باید به گونهای باشد که کار بهتر پیش رود. تنها افتخاری که دارم اساتیدی هستند که با من کار میکنند و در آینده در این حوزهها بهتر از من کار خواهند کرد.
ایسنا
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت