اعتراض وکیل امبر هرد به نقض حقوق زنان

وکیل حقوق بشر استرالیایی و وکیل دادگستری در لندن درباره امبر هرد و نبرد دادگاهی او با همسر سابقش، جانی دپ صحبت کرده و به ناکارآمد بودن نظام قضایی در دفاع از زنان قربانی آزارهای جنسی پرداخته است.

متن زیر توسط جنیفر رابینسون (Jennifer Robinson)، وکیل حقوق بشر استرالیایی و وکیل دادگستری در لندن درباره امبر هرد و نبرد دادگاهی او با همسر سابقش، جانی دپ نوشته شده است که در آن به ناکارآمد بودن نظام قضایی در دفاع از زنان قربانی آزارهای جنسی پرداخته است.

«دروغگو!» این کلمه‌ای بود که وقتی ماشین ما به سمت ورودی دادگاه سلطنتی در حرکت بود بارها و بارها فریاد زده می‌شد. انبوه طرفداران جانی دپ به ماشین فشار می‌آوردند و می‌خواستند همسر سابقش، امبر هرد را از پنجره ببینند.

صبح آغازین روزی بود که به عنوان «محاکمه افترای قرن» نامگذاری شد. دپ ادعا کرد که امبر در مورد خشونت خانگی که می‌گفت در طول رابطه با او متحمل شده دروغ گفته است. قبل از آنکه جمعیت را ببینیم، صدایشان را شنیدیم که فریاد می‌زدند و هو می‌کردند.

در میان آنها مردان بالغی بودند که لباس جانی دپ یا حداقل کاراکتر فیلم‌های او، جک اسپارو و ادوارد دست قیچی را به تن داشتند. پلاکاردهای دست نویسی در دست داشتند که رویشان نوشته شده بود: «مردان هم» که اشاره به جنبش Me too داشت، «سر کیسه کن»، «امبر دروغ می‌گوید»، «امبر متجاوز».

گویی در جانی دپ، قربانی یک «فرهنگ طردشدگی» را می‌دیدند که ظاهرا تمرکز زیادی در پایین کشیدن مردانگی سفیدپوستان دارد. او حالا دیگر فقط کسی نبود که با یک تیم حقوقی بزرگ در دادرسی های پرهزینه افترا شکایت می‌کند. این بازیگر به نوعی تبدیل به هر مردی شده بود که ناعادلانه متهم شده و هدف همان «پاپوش سازی» شده که هر مردی بعدی از جنبش «من هم» با آن روبه‌رو شده است. هر مردی که به خاطر کنایه های جنسی به زنان جوانان در محل کار و اظهارنظرهای «حالا نامناسب» اخراج شده بود.

شاید وقتی فهمیدند دپ پیامی به التون جان فرستاده و ونسا پردایس، همسر سابق و مادر فرزندان خود را «هرزه کلاش فرانسوی» خطاب کرد با او همدردی کردند. شاید با پیام های او که در آنها زنان را فاحشه می‌خواند و برای امبر، همسر سابقش، آرزوی نابودی و مرگ می‌کرد موافق بودند. آنها همه این‌ها را در جانی دپ دیدند. از نظرشان او یک قهرمان نامتعارف بود؛ همان شخصیتی که در فیلم‌ها به طرز متقاعدکننده‌ای بازی می‌کرد.

من قبلا هم روی مواردی کار کرده بودم که جمعیت زیادی را به خود جلب کرده بود -ازجمله نمایندگی جولین آسانژ، بنیانگذار ویکی لیکس – اما هرگز چنین چیزی را ندیده بودم. شیفتگی و هواداری یک سلبریتی و زن ستیزی هم‌سو شده بودند.

دپ قول داده بود که پس از جدایی از امبر انتقام بگیرد و به لطف قانون این کار را کرد. او در آمریکا از امبر شکایت کرد و مدعی غرامت ۵۰ میلیون دلاری شد؛ مبلغی که برای ورشکستگی امبر کافی بود.

جنبش می تو و نقض حقوق زنان

پس از افشاگری ها در مورد سوء رفتار جنسی هاروی واینستین، تهیه کننده هالیوود، جنبش MeToo در سال ۲۰۱۷ پا گرفت. این جنبش در هسته مرکزی خود درباره سخن گفتن بازماندگان و یافتن همبستگی در یکدیگر است. در فرهنگ شرم و سکوت، جایی که نجات یافتگان از هم جدا نگه داشته می‌شوند، سخن گفتن اقدامی قدرتمند به شمار می‌رود.

به تعبیری، جنبش «من هم» پاسخی به نظام های حقوقی است که خدمتی به زنان و دختران نمی‌کند؛ خواه به خاطر ناکارآمد بودن قوانین و خواه ناقص بودن پاسخ سیستم حقوقی به قربانیان و بازماندگان.

اما چیزی در واکنش به جنبش «من هم» اتفاق افتاده است. از آنجایی که زنان برای شکستن سکوت خود قدرت یافته‌اند حالا با نوع متفاوتی از ساکت شدن مواجه شده‌اند: به سکوت واداشتن کسانی که بر اساس قانون و از طریق قانون صحبت می‌کنند.

افزایش تعداد قربانیانی که لب به سخن می‌گشایند با افزایش اقدامات قانونی علیه آنها (از طریق ادعاهایی مانند تهمت و نقض حریم خصوصی) و البته روزنامه نگارانی که می‌خواهند داستان‌های آنها را گزارش کنند، همراه شده است. متداول‌ترین اقدام قانونی علیه زنانی که خشونت های مبتنی بر جنسیت را بیان کرده یا گزارش داده‌اند دعوای افتراست. قانون افترا به شخص اجازه می‌دهد برای خسارتی که به شهرت خود وارد شده شکایت کند.

برای وکلایی که حقوق رسانه ها را می‌دانستند تعجبی نداشت که دپ در لندن از روزنامه سان (The Sun) شکایت کرد؛ جایی که قانون افترا مشهور است به اینکه طرفدار مدعی است. مقاله سان اولین موردی نبود که ادعای تجاوز علیه او را گزارش می‌کرد، اما این بازیگر و وکلایش آن را انتخاب کردند؛ روزنامه‌ای شاید فکر می‌کردند بعید است همدردی تعداد زیادی از مردم، یا افراد مشهور و مدیران هالیوودی را برانگیزد.

امبر صرفا یک شاهد بود که سان از او خواست مدرکی ارائه دهد تا به آنها کمک کند ثابت کنند در مورد آزاری که در طول رابطه با دپ متحمل شده دروغ نگفته است.

از همان آغاز محاکمه در بریتانیا تلاشی تمام عیار برای ترسیم امبر به عنوان دروغگو و سوءاستفاده گر و دپ به عنوان «مرد خوب قربانی» صورت گرفت. تاکتیکی معروف برای انکار، حمله و معکوس کردن نقش قربانی و مجرم.

دوستان سلبریتی اظهاراتی در حمایت از دپ کردند؛ ازجمله همسر سابقش، ونسا پارادی که گفت این «جانی واقعی» که او می‌شناسد نیست. وینونا رایدر، که زمانی با دپ در رابطه بود نیز گفت باور این ادعاها غیرممکن است. اگرچه به‌طور عجیبی نه او و نه پاردی برای آنکه مورد سوال قرار بگیرند در دادگاه لندن حاضر نشدند.

در همین حال دریایی از ترول های آنلاین امبر، وکلا و خبرنگارانی را که در مورد این پرونده گزارش تهیه می‌کردند هدف قرار دادند. ایمیل ها و توییت های فراوانی که به نظر می‌رسید توسط ربات ها ایجاد شده بودند برای فرستاده می‌شد که در آنها می‌گفتند ما با یک «جنایتکار» و «متجاوز» همکاری می‌کنیم.

در دادگاه شاهد بودم که دپ در دفاع از خود از همان عبارات قدیمی و جنسیتی استفاده می‌کرد: امبر دروغ می‌گوید، ناله می‌کند، دعوا می‌کند، در روی من می‌ایستد، قربانی واقعی نیست و … اما هرچه می‌گفت بی‌ربط به سوال اصلی بود: آیا دپ همسر سابقش را زده بود؟

قطعا شواهدی از خشونت وجود داشت. در صدای ضبط شده‌ای که به عنوان مدرک به دادگاه دادیم دپ می‌گوید: «من با سرم به پیشونی لعنتیت زدم، این کار دماغ رو نمیشکونه.» و این با اظهارات شاهد دپ که مدعی شده بود او را لمس نکرده منافات داشت. واکنش وکلای حاضر در دادگاه محسوس بود: این ضربه بزرگی به اعتبار دپ بود.

در نهایت رای دادگاه به نفع روزنامه سان داده شد. پس از «محاکمه‌ای که نمونه‌ای از تاکتیک‌هایی بود که برای ساکت و بی‌اعتبار کردن قربانیان استفاده می‌شد»، این نتیجه توسط سازمان‌های خیریه خشونت خانگی مورد استقبال قرار گرفت. Lisa King of Refuge، بزرگترین سرویس تخصصی خشونت خانگی، گفت که این حکم «پیام بسیار قدرتمندی است… قدرت، شهرت و منابع مالی را نمی‌توان برای ساکت کردن زنان استفاده کرد.»

این حکم ایمانم را نسبت به پیشرفت هایی که در نحوه برخورد با زنان در دادگاه ها، اگر نه در رسانه ها و آنلاین، حاصل شده بود، بازگرداند. با خودم فکر کردم مطمئنا، هیچ کس دیگر نمی‌تواند به او شک کند. اما چقدر اشتباه کردم

امبر همچنان با سوء ظن و حملات و سوء استفاده های آنلاین روبه‌رو بود. آشوب های آنلاینی که به او حمله می‌کرد این واقعیت را که دادگاه‌های بریتانیا تشخیص داده بودند که او یک بازمانده آزار خانگی است، از بین برد.

و بعد نوبت به محاکمه ایالات متحده رسید. دو سال بعد، بر اساس همان مجموعه حقایق، همان استدلال های منسوخ دوباره اجرا شد؛ این بار در مقابل هیئت منصفه در ویرجینیا در ایالات متحده. دپ از امبر به خاطر مقاله‌ای که او در سال ۲۰۱۸ برای واشنگتن پست نوشته بود شکایت کرد.

در آن مقاله، امبر نامی از دپ یا هیچ‌یک از اتهامات واقعی خشونتی که متحمل شده بود ذکر نکرد، اما از روی تجربه نوشت که چگونه زنانی که صحبت می‌کنند باید حمایت شوند و برای اینکه حمایت بهتری از بازماندگان شود نیاز به اصلاح قانون است.

دپ پرونده افترای خود را در بریتانیا، حوزه قضایی که به شدت طرفدار مدعی است، از دست داده بود. برنده شدن در ایالات متحده باید برایش دشوارتر می‌بود، جایی که بار اثبات به جای متهم بر دوش او بود. از نظر حقوقی، امبر باید برنده می‌شد؛ بر اساس شواهد و حمایت ظاهرا بیشتر از آزادی بیان در ایالات متحده.

اما پس از پخش زنده محاکمه در یوتیوب، هیئت منصفه علیه امبر رای داد. این هیئت به این نتیجه رسید که امبر دپ را بدنام کرده، دروغ گفته و این کار را با سوء نیت انجام داده است.

من معتقدم که نتیجه دادگاه پوچ و غیرمنطقی بود و عواقب آن برای امبر و زنان در همه جای دنیا حتی بدتر از آن چیزی بود که تصور می‌شد و پیامدهای جهانی داشت.

همکاران وکیلم در سرتاسر جهان پس از دیدن اتفاقی که برای امبر افتاد، می‌گویند که موکلانشان نگران اقدام علیه سوءاستفاده کنندگان از خود هستند. برخی تصمیم گرفتند که ادامه ندهند. دیگران گزارش دادند که همسران بدرفتارشان آنها را تهدید کرده و می‌گویند آنها «امبر» هستند و هیچ‌کس حرفشان را باور نمی‌کند. در مقابل همه این‌ها، سؤالات مهم بسیاری باقی می‌ماند.

همه اینها چه پیامی برای زنانی که ممکن است بخواهند درباره آزار دیدن خود صحبت کنند، دارد؟ اگر با آنها این‌طور رفتار شود، چند زن از تجربه دردناک خود صحبت خواهند کرد؟ چند زن دیگر این پرونده را تماشا کرده‌ و فکر کرده‌اند: «نمی‌توانم انجامش بدهم.»

اکنون چند زن پس از شنیدن مسخره شدن امبر، احساس می‌کنند نمی‌توانند برای به اشتراک گذاشتن تجربیات خود با اعضای خانواده به آنها اعتماد کنند؟ الان چند زن ساکت شده‌اند و می‌ترسند جلو بیایند؟

چند زن دیگر مورد شکایت قرار خواهند گرفت و چند نفر ساکت می‌شوند؟ چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که قانون منطقی و منصفانه است و همان‌قدر که از اصل بی‌گناهی، حریم خصوصی و شهرت محافظت می‌کند، از حقوق زنان برای داشتن یک زندگی عاری از خشونت نیز حمایت می‌کند؟

این‌ها سؤالاتی است که ما معتقدیم همه باید پرسش درباره آنها را شروع کنیم و قانونگذاران هم باید به آنها فکر کرده و درباره‌شان بحث کنند.

روزیاتو