اشک هور، روایت یک مادر عاشق

«اشک هور» داستانی درباره عشق، وابستگی و دوستی است. این فیلم به رابطه عاطفی مادر و فرزند و همچنین ارتباط «بدران» با شهید هاشمی می‌پردازد که بیست سال پس از جنگ در سرزمین خشک و بی‌آب و علف هور به دنبال دوستش می‌گردد

در سال ۱۴۰۳، دو فیلم درباره شهید «علی هاشمی» تولید شد که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند؛ یکی از آن‌ها فیلم «اسفند» به کارگردانی و نویسندگی دانش اقباشاوی و محصول مشترک سازمان هنری رسانه‌ای اوج و بنیاد سینمایی فارابی و دیگری «اشک هور» به کارگردانی مهدی جعفری و تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده که محصول سیما فیلم است.

فیلم «اسفند» به نقش کلیدی علی هاشمی در شناسایی و طراحی عملیات خیبر می‌پردازد، در حالی که «اشک هور» بیشتر بر چگونگی شهادت او و انتظار طولانی مادرش برای یافتن جسد فرزندش تمرکز دارد. این دو فیلم به نوعی مکمل یکدیگر هستند.

نکته‌ای بسیار مهم و نمادین در فیلم «اشک هور» وجود دارد که ممکن است در نگاه اول به چشم مخاطب نیاید؛ زمانی که علی هاشمی و یارانش در هور هستند، این منطقه بسیار سرسبز و آباد به نظر می‌رسد، اما اکنون پس از سی سال، این سرزمین به مکانی خشک و بی‌آب و علف تبدیل شده است. به نظر می‌رسد سرسبزی و طراوت هور ناشی از حضور آن بچه‌ها بوده که در آنجا می‌جنگیدند، نه فقط از آب شیرین کارون. این سرسبزی بیشتر به روحیه و وجود آن‌ها مربوط می‌شود که می‌توانستند خاک را به طلا تبدیل کنند.

یکی از سکانس‌های تأثیرگذار فیلم، صحنه‌ای است که مادر علی هاشمی به مانند فرزندش سوار قایق می‌شود و در هور قایق‌سواری می‌کند. او دستش را در آب فرو می‌برد و به سی سال قبل برمی‌گردد و صحنه‌ای را می‌بیند که فرزندش در مواجهه با هلیکوپتر دشمن به شهادت می‌رسد.

سکانسی که مادر جلوی خانه نشسته و با امید به دیدن فرزندش به انتهای کوچه نگاه می‌کند، مفهوم انتظار را به خوبی منتقل می‌کند. سکانس خواب مادر نیز فوق‌العاده است؛ او در کنار هور در میان هزاران پوتین کهنه ایستاده و با این سؤال مهم مواجه می‌شود که کدام یک از این پوتین‌ها متعلق به فرزند اوست. هزاران پوتین که به سمت هور دارند و خورشیدی که در انتهای هور می‌درخشد، به تصویر کشیده می‌شود.

دفاع پرس