استعمار با چهره زنانه: از تبلیغ استقلال تا تثبیت سلطه

در تاریخ استعمار، زنان معمولاً به‌عنوان قربانی یا ناظر خاموش معرفی می‌شوند، اما شواهد تاریخی از کانادا نشان می‌دهد آنان نه‌تنها بیرون از پروژه استعماری نبودند، بلکه خود به بخشی فعال از ماشین استعمار بدل شدند؛ ابزارهایی در خدمت گسترش امپراتوری، با وعده استقلال و زمین.

در قرن نوزدهم، هم‌زمان با گسترش استعمار بریتانیا، دولت کانادا برای تثبیت قدرت خود در غرب کشور، زمین‌های وسیع اقوام بومی را تصرف و میان مهاجران اروپایی تقسیم کرد. سیاست‌های زمین‌داری و مالکیت، ستون فقرات پروژه‌ی استعمار بود؛ و برای مشروعیت دادن به آن، زنان به صحنه فراخوانده شدند.

استعمار، زنان بریتانیایی را با وعده‌ی مالکیت زمین، استقلال اقتصادی و امنیت اجتماعی جذب کرد. کارزارهایی مانند Homesteads for British Women، با شعارهایی چون «کانادا، سرزمین زنان شجاع و مستقل»، آنان را به مهاجرت تشویق می‌کردند.
در تبلیغات رسمی، زنان سفیدپوست به‌عنوان مادران آینده‌ی ملت و نشانه‌ی تمدن در غرب وحشی تصویر می‌شدند؛ چهره‌ای اخلاقی و متمدن که حضورش قرار بود چهره‌ی استعمار را انسانی‌تر نشان دهد.

اما در واقعیت، قوانینی مانند Dominion Lands Act زنان را از مالکیت واقعی محروم می‌کرد. زمین در اختیار مردان سفیدپوست قرار می‌گرفت و زنان فقط در شرایطی استثنایی (مثل بیوه بودن) می‌توانستند صاحب زمین شوند.
زنان با کار طاقت‌فرسا، انزوا و تبعیض مواجه بودند؛ زنان بومی و غیرسفیدپوست عملاً از هرگونه حق مالکیت و مشارکت محروم شدند.

نتیجه:
استعمار، زنان را با وعده‌ی آزادی و زمین به خدمت گرفت، اما آنان را در همان ساختار نابرابر و مردسالار نگه داشت.

به گفته‌ی سارا کارتر، تاریخ‌پژوه کانادایی:
«استعمار به زنان وعده‌ی استقلال داد، اما آن‌ها را در همان نظم تبعیض‌آمیز حبس کرد؛ زنان، هم فریب‌خوردگان بودند و هم ابزار پیشبرد استعمار.»

در نهایت، زنان سفیدپوست در رقابتی ناخواسته با زنان بومی قرار گرفتند و ناخواسته به تثبیت نظم استعماری کمک کردند. آنان با امید به مالکیت و آزادی به غرب رفتند، اما در عمل، تنها نقش «چهره‌ی اخلاقی امپراتوری» را بازی کردند — قربانی و شریکِ هم‌زمانِ استعمار.

فریبا پروینیان