نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
هر بار که حادثهای تلخ علیه زنان در ایران یا دیگر کشورهای اسلامی اتفاق میافتد، تیترها با سرعتی حیرتآور فضای رسانهای را پر میکنند. از «خشونت نهادینهشده در نظام جمهوری اسلامی» گرفته تا «فرهنگ عقبمانده اسلامی»، همه و همه بدون کوچکترین تردید، به روایت حادثه میپردازند. در این روایتها، نهتنها فرد مرتکب، بلکه کل ساختار فرهنگی، دینی و سیاسی کشور مورد هدف قرار میگیرد؛ گویی یک فاجعه فردی، مهر تاییدی است بر محکومیت کل نظام.
اما وقتی در آمریکا یا کشورهای اروپایی، زنی قربانی خشونت میشود، ماجرا به صورت دیگری روایت میشود. رسانهها با احتیاط زیادی، مجرمان را بهعنوان «افرادی با پیشینه مشکلدار»، «مردانی آسیبدیده از روابط عاطفی» و «مجرمانی روانپریش» معرفی میکنند. حادثهای که در ایران «مشکل ساختاری» عنوان میشود، در غرب به یک «اتفاق شخصی» تبدیل میشود؛ هیچکس از «نظام سرمایهداری زنستیز»، «سیاستهای مردسالارانه دولتهای لیبرال» و «فرهنگ منحط غرب» صحبت نمیکند.
بهعنوان مثال، در روزهای پایانی ماه مارس ۲۰۲۵، ایتالیا شاهد دو حادثه دلخراش زنکشی بود. «سارا کامپانلا»، دانشجوی ۲۲ ساله در شهر مسینا توسط همدانشگاهیاش که مدتها او را دنبال میکرد، با ضربات چاقو کشته شد. چند روز بعد، جسد «ایلاریا سولا»، دختر ۲۲ ساله دیگری نیز در داخل یک چمدان در درهای در نزدیکی رم پیدا شد؛ قاتل کسی نبود جز دوستپسر سابقش که بعد از قتل، جنازه را پنهان کرده بود.
این فجایع هرچند در رسانههای ایتالیایی و بینالمللی بازتاب پیدا کردند، با این وجود در هیچ یک از پوششهای خبری، سخنی از «سیاستهای اجتماعی و فرهنگی ناکارآمد دولت ایتالیا» به میان نیامد. هیچ رسانهای این حوادث را به ساختار نظام فرهنگی و سیاسی غرب ربط نداد، بلکه تنها بهعنوان «قتلهای فردی» توصیف شدند.
این استاندارد دوگانه نه فقط بیعدالتی رسانهای است، بلکه از شناخت درست پدیده خشونت علیه زنان در کشورهای مختلف جلوگیری میکند. خشونت علیه زنان، چه در قالب قتلهای ناموسی در خاورمیانه، چه در قالب زنکشی در خانههای آمریکا و یا تجاوز در خیابانهای اروپا، باید با نگاهی انسانی و بدون پیشفرضهای سیاسی مورد بررسی قرار گیرد.
غرب نمیتواند خود را پیشگام حقوق زنان معرفی کند، درحالیکه حتی در پیشرفتهترین کشورهایش، آمار زنکشی، خشونت خانگی و تجاوز همچنان بالا است. آنچه زنان را تهدید میکند، نه صرفاً تعصبهای غلط مذهبی و سنتهای نادرست شرقی، بلکه گاه فروپاشی پیوندهای فرهنگی و اجتماعی، مصرفگرایی، تنهایی و بیاخلاقی در کشورهای مدرن غربی است.
خشونت علیه زنان حتما باید محکوم شود، اما این محکومیت باید براساس واقع بینی و عدالت باشد و سلیقهای نباشد؛ نباید برخی کشورها تنها بهدلیل عدم وابستگی به فرهنگ غرب بیشتر مورد هجمه قرار بگیرند و برخی دیگر با توجیهاتی همچون «اشتباه فردی» از بار مسئولیت شانه خالی کنند.
از این جهت، تا زمانی که این جرایم با نگاه سیاسی و منافع کشورهای غربی روایت شود، نهتنها حقیقت گم میشود، بلکه زنان در کشورهای مختلف قربانی استانداردهای دوگانه و بیعدالتی رسانهای خواهند شد که نه با هدف عدالت، بلکه در راستای خدمت سلطهجویی و قدرتطلبی غرب هستند.
ایرنا
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت