از معصومیت تا برهنگی، سیری در فیلم‌فارسی قبل از انقلاب

سینمای فارسی در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ با تغییر فضای اجتماعی ایران، از نمایش دختران معصوم روستایی به سمت ستارگان اغواگر شهری حرکت کرد و برهنگی و مسائل غیراخلاقی به ابزاری برای جذب تماشاگران تبدیل شد.

سینمای فارسی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰، با چارچوب‌های اخلاقی و مذهبی جامعه سنتی ایران گره خورده بود، اما با گذر زمان و تغییر ذائقه عمومی به تدریج مرزهای تابو را درنوردید؛ از مهوش، خواننده کاباره‌های لاله‌زار، تا فروزان و گوگوش، ستارگانی که با برهنگی خود جنجال آفریدند. این سینما چگونه از حفاظت از حریم اخلاقی به نمایش بدن زنان رسید؟

بازنمایی بدن‌های برهنه

سینمای فارسی در دهه سی، هنوز مراقب حفظ حریم اخلاقی جامعه سنتی و مذهبی بود و به ستارگان زن اجازه نمی‌داد که الگوهای ستارگان زن هالیوودی را عینا در سینمای ایران بازسازی کنند. اما بعد در دهه‌های چهل و پنجاه، با تغییر فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران و به دنبال آن تغییر ذائقه عمومی، ارزش‌های اخلاقی فیلم فارسی نیز تغییر کرد. دیگر قصه دختران ساده، معصوم و باحجاب روستایی که فریب جوان پولدار شهری و زرق و برق شهر را خورده و به انحراف کشیده می‌شدند، جذابیت چندانی برای مخاطبان فیلم فارسی نداشت.

سینمای فارسی می‌دانست که برای پاسخگویی به خواسته‌های مخاطبانش و ارضای میل تماشاگرانی که بیشتر آنها از اقشار محروم جامعه بودند، باید به روش‌های جدیدی برای بازنمایی بازیگران زن ایرانی بر پرده سینما متوسل می‌شد و الگوهای موفق سینمای هالیوود را در این زمینه دنبال می‌کرد. برهنه کردن ستارگان زن در برابر دوربین به هر بهانه ممکن، دم دستی ترین روش ممکن بود.

سینمای فارسی در رویکردی تناقض آمیز، با در نظر گرفتن اعتقادات مذهبی و حساسیت‌های اخلاقی تماشاگران سنتی خود، برای بیان داستان‌هایی درباره فساد زندگی مدرن و اقشار مرفه شهرنشین، به بازیگران جدیدی نیاز داشت. زنانی که بتوانند این نقش‌ها را با بی پروایی بیشتری در برابر قاب دوربین‌ها ایفا کنند. سینماگر فیلم فارسی با سلیقه تماشاگرش به خوبی آشنا بود و می‌دانست که او اگرچه هنوز با حرکت پر شتاب جامعه به سمت سبک زندگی غربی همراه نیست، اما از تماشای بازیگران برهنه بر پرده سینما، نه تنها ناراحت نمی‌شود، بلکه لذت هم می برد به‌خصوص اگر این ستارگان، ایرانی باشند.

برهنگی و نمایش رابطه جنسی

بدین گونه است که برهنگی و نمایش صحنه‌های غیراخلاقی به یکی از ویژگی‌های اصلی سینمای فارسی تبدیل می‌شود. برای اولین بار بازیگرانی مانند فروزان، مستانه جزایری، شورانگیز طباطبایی، لیدا دانشور، ملوسک، نوش آفرین، آرام، سپیده، مرجان، هاله و … در پرده سینما برهنه می‌شوند و یا تصاویر آنها بر سر در سینماها و روی جلد نشریات سینمایی قرار می‌گیرد. ستارگانی که بازی آنها در فیلم‌ها، می‌توانست موفقیت تجاری فیلم‌ها را تضمین کند.

این ستارگان با بدن‌ها، ژست‌ها و عشوه‌های خود حس توامان لذت و گناه را در دل تماشاچی سنتی فیلم فارسی می‌کاشتند و به رویاهای گناه آلود او دامن می‌زدند. ستاره سینمای فارسی، کالای ارزانی بود که توسط تولیدکنندگان این نوع سینما وارد بازار شده و به فروش می‌رسید.

برهنگی در دهه‌های سی و چهل شمسی

در دهه‌های سی و چهل، رویکرد فیلمسازان ایرانی نسبت به مسائل غیراخلاقی و برهنگی بسیار محتاطانه بود. فضای فرهنگی جامعه هنوز برای برهنه شدن زنان در سینما آماده نبود و شرم بازیگران زن و ترس از بی آبرویی، مانع از نمایش اندام برهنه آنها در برابر دوربین می‌شد. فرانک، ثریا بهشتی، تهمینه، ویکتوریا، کتایون و سهیلا بازیگرانی بودند که قسمت‌هایی از بدن خود را در برابر چشمان مردان ایرانی به نمایش گذاشتند. اما در همین دوره، وقتی مهین معاون زاده با بی پروایی تمام، در فیلم «هفده روز به اعدام» ساخته هوشنگ کاووسی، اندام برهنه خود را به تماشاگران نشان داد، جنجالی در جامعه سینمایی و مطبوعات آن زمان به پا شد. در سال ۱۳۳۸، ساموئل خاچکیان در فیلم  «تپه عشق »، فرانک میر قهاری را در نقش دختری اغواگر با مینی شورت نشان داد که بعدها شهرت بسیاری پیدا کرد و تا سال ۱۳۴۸ ستاره اصلی فیلم‌های فارسی بود.

برهنگی در در دهه پنجاه

در دهه پنجاه، با حرکت جامعه به سمت مدرنیزه شدن و عمیق‌تر شدن شکاف بین زندگی سنتی و مدرن در ایران، سینما هم دچار تحول شد و رویکرد فیلمسازان نسبت به نمایش روابط جنسی بر پرده سینما تغییر کرد و بی‌ پروایی در نمایش محتوای غیراخلاقی گسترش پیدا کرد. در این دوره است که نمایش فیلم‌های غیراخلاقی ایتالیایی، آمریکایی، فرانسوی و سوئدی بر پرده سینماهای ایران، تماشاگران را حیرت‌زده کرد. افرادی که پیش از آن، هیچگاه بدن کاملا برهنه یک بازیگر زن را بر پرده سینما ندیده بودند، ناگهان با تصویر برهنه ستارگان فرانسوی و ایتالیایی مانند بریژیت باردو، راکوئل ولش، سوفیا لورن، ویرنالیزی، آنی ژیراردو و رمی اشنایدر روبرو شدند. برای بیشتر تماشاگران ایرانی، این تصاویر رویایی وسوسه انگیز بود که با واقعیت زندگی روزمره تفاوت زیادی داشت.

مخاطبان فیلم فارسی

بررسی‌های جامعه شناسانه در مورد طیف‌های مختلف مخاطبان سینما در دوران پیش از انقلاب، نشان می‌دهد که مخاطبان فیلم فارسی بیشتر از اقشار فقیر و بی‌سواد جوامع شهری، دست فروش‌ها، خرده پاها، جاهل‌ها، دلال‌ها، سربازهای مجرد و افرادی مانند این بوده‌اند. خانواده‌ها (در این مورد سنتی و غیر سنتی نداشت) معمولا به تماشای فیلم فارسی نمی‌رفتند. تصاویر سر در سینماها اغلب پوستر بزرگی از ستارگان زن فیلم فارسی بود که با بدن برهنه در آغوش مرد جاهل سبیل کلفتی دراز کشیده و یا در حال رقصیدن بودند. بسیاری از مردم سنتی حتی از کنار این سینماها رد نمی‌شدند یا با اکراه به آن نگاه می‌کردند. فیلم فارسی، با وجود همه سطحی بودن و ابتذال در ساختار و فرم، با هویت بخشی از جامعه ایران در آن دوره تناسب داشت و روح و اخلاق زمانه و تضادهای جامعه در آن مستتر بود.

از سوی دیگر در چنین فضایی، ستاره‌های ایرانی هم برای بیشتر جلوه کردن و در معرض دید قرار گرفتن، به رقابتی تنگاتنگ با همتاهای فرنگی خود می‌پرداختند. اگرچه که تصویر آنها بر روی پردۀ سینما به دلیل کیفیت نازل فیلم فارسی و فقر مضامین داستانی و جهل سازندگان آن، بسیار رقت انگیز و گاهی تهوع آور بود. سازندگان فیلم‌ها مجبور بودند اغلب زن‌های مطرود جامعه فاحشه‌ها، رقاصه‌های کافه ها و زنان مست و بی قید و بند را بر پردۀ سینما نشان دهند.

معصومه عزیزی بروجردی معروف به مهوش!

یکی از ستارگان مشهور دهۀ سی، مهوش بود که از خوانندگی به سینما کشید شده بود. معصومه عزیزی بروجردی معروف به مهوش، از خوانندگان محبوب کافه‌ها و کاباره‌های لاله زار تهران بود که برای اولین بار بعد از کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲ در کافۀ جمشید تهران روی صحنه رفت. در این دوره لاله زار که زمانی محل اجرای تئاترها و نمایش‌های جدی و هنری ایران بود، پس از ۲۸ مرداد ۳۲ به مکان تفریح و عیاشی و پاتوق جاهل‌های پایتخت تبدیل شد؛ اوباشی که پیروزی شان در کودتا علیه دولت ملی دکتر مصدق را در کافه‌های جمشید یا مصطفی پایان جشن می‌گرفتند و مهوش ستارۀ محفل شبانۀ آنها بود و با ترانه‌ها و رقص شهوانی خود آنها را سرمست می‌کرد.

ویژگی مهوش

ویژگی مهوش، استفاده او از اشعار عامیانه و مردم پسند در ترانه‌هایش بود. این ترانه‌ها و اشعار که پر از اشارات صریح جنسی بود، در بین مردم کوچه و بازار و اقشار لمپن جامعه ایران در دهه سی طرفداران زیادی داشت. به همین دلیل حضور مهوش در فیلم‌های فارسی می‌توانست عامل تضمین کننده‌ای برای موفقیت تجاری آن فیلم‌ها باشد. او در این فیلم‌ها، همان نقشی را داشت که روی صحنۀ کاباره‌ها ایفا می‌کرد. ابوالقاسم رضایی، تهیه کننده، فیلمبردار و مستندساز سرشناس ایران از قول مهدی رئیس فیروز نقل می‌کند که برای نقش زن روسپی در فیلم «لغزش» خود به رقاصه‌ای نیاز داشت و معتقد بود که این نقش را باید زنی از همین قشر بازی کند. به همین دلیل به جستجو در کافه‌ها و کاباره‌های تهران پرداخت و سرانجام رقاصه ای به نام مهوش را به استودیو آورد تا تست بازیگری دهد، اما نتیجه این تست برای رئیس فیروز رضایت بخش نبود چون مهوش  مرتب به دوربین نگاه می‌کرد و به آن لبخند می‌زد. به همین دلیل مهوش برای بازی در این فیلم انتخاب نشد و رقاصه‌ای به نام «تاتا» جای او را گرفت.

با این وجود مهوش در چند فیلم فارسی دهۀ سی از جمله «شاباجی خانم» ساخته صادق بهرامی و «لیلی و مجنون» بازی کرد. محبوبیت مهوش نزد جاهل‌ها، لات‌ها و چاقوکش‌های تهران به اندازه‌ای بود که دعواهای بزرگی بر سر او در کافه‌های تهران از جمله در کافۀ جمشید اتفاق افتاد که معروف‌ترین آن زد و خورد شدید بین گروهی از لمپن‌ها و اوباش به نام هفت کچلان با اوباش دیگر تهران بود. مرگ مهوش بر اثر تصادف با اتومبیل در تهران در سال ۱۳۳۹، طرفداران او را غافلگیر کرد. شرکت خیل عظیمی از مردم تهران در تشییع جنازۀ مهوش، نشان‌دهنده محبوبیت بالای او نزد اقشار ناآگاه و فقیر جامعۀ آن زمان بود.

عدم همخوانی فرهنگ جامعه ایران با سینما

چنین تصویری از زنان ایرانی، نه تنها با فرهنگ ایران و ارزش‌های حاکم بر آن همخوانی نداشت، بلکه با سیاست‌های مدرن غربی و بلندپروازانۀ حکومت وقت نیز در تضاد بود، چراکه دربار شاه و زنان سلطنتی، الگوی دیگری از زن ایرانی را به جامعه معرفی می‌کردند که با الگوهای رایج فیلم فارسی هیچ نسبتی نداشت.

برهنه شدن گوگوش

اما موقعیت ستاره‌ای به نام «گوگوش» در سینمای قبل از انقلاب ایران، با همۀ ستارگان زن آن دوره متفاوت بود. گوگوش، با صدای خاص و نوآوری‌هایش در موسیقی پاپ ایرانی و سبک مدرن لباس‌هایش، محبوبیت زیادی در بین مردم ایران داشت و به‌عنوان شمایل زنی ایده آل در بین برخی از اقشار جامعه مطرح بود. اما سینمای حریص فارسی، به این حد از گوگوش بسنده نبود و خواهان نمایش تصویر برهنۀ او بود. گوگوش نیر با برهنه شدن در فیلم‌ها، به این هیستری جنسی سازندگان فیلم فارسی و تماشاگران آن پاسخ مثبت داد. او که ابتدا با بیکینی در فیلم «پنجره» ساختۀ جلال مقدم در کنار بهروز وثوقی ظاهر شد، بعدها در فیلم «طلوع» ساختۀ سلیمان میناسیان و بعد در فیلم «در امتداد شب» ساخته پرویز صیاد، در کنار سعید کنگرانی، بدن برهنۀ خود را به نمایش گذاشت.

آدامس فروشی آذر شیوا

ستاره‌هایی هم مانند آذر شیوا نیز به طور کلی با نمایش رابطه جنسی و برهنگی در فیلم‌ها مخالف بوده و در برابر آن مقاومت کردند. آذر شیوا، از جمله ستارگان محبوب دهۀ چهل سینمای ایران بود که هرگز در هیچ فیلمی برهنه ظاهر نشد. وی در سال ۱۳۵۰ در اعتراض به «ابتذال» و «فساد» موجود در سینمای ایران، از بازیگری فاصله گرفت و به آدامس فروشی در برابر دانشگاه تهران پرداخت.

آیا مخاطبان زن هم از فیلم‌های اروتیک در ایران استقبال می‌کردند؟

در دهه پنجاه که اوج تولید فیلم‌های جاهلی فارسی بود، در شهر شاهی سابق دو سینما داشتیم به نام سینما دیانا و سینما نپتون که هر دو به بعد از انقلاب از بین رفتند. سینما دیانا که تا همین اواخر باقی بود اما الان تبدیل به پاساژ لباس شده، سینمای کهنه و درب و داغونی بود که تنها فیلم‌های فارسی نشان می‌داد اما سینما نپتون، سینمای نوساز و بسیار مدرنی بود که جدیدترین فیلم‌های روز دنیا را می‌شد در آنجا تماشا کرد. سالن‌ها اغلب خلوت و سوت و کور بود. بعضی از فیلم‌ها که هنرپیشه‌های محبوبی مثل فردین یا بهروز وثوقی در آنها بازی می‌کردند، تماشاگران بیشتری داشتند اما فضای سالن سینما، به طور کلی فضای مردانه‌ای بود و به ندرت می‌شد زنی را در بین تماشاگران پیدا کرد. اما وضعیت سینما نپتون و فیلم‌های آمریکایی یا اروپایی که نشان می‌داد، کاملا فرق داشت. افرادی که به دیدن فیلم‌های خارجی می‌آمدند از جنس دیگری بودند. بیشتر آنها، کارمندان و اقشار طبقه متوسط شهری بودند که با زن و فرزندانشان به دیدن فیلم‌ها می‌آمدند. اما همین دسته از تماشاگران هم با خانواده خود به دیدن فیلم‌هایی که صحنه‌های غیراخلاقی عریان‌تری داشتند، نمی‌رفتند.

تابوشکنی

منظور از تابوشکنی‌، هنجارشکنی‌هایی است که نتیجه‌ سلیقه‌ افراد خاص یا سیاست‌های خاص است، نه نتیجه‌ی فرآیندهای علمی و فقهی صحیح و برگرفته از تفکرات یک جامعه و این‌گونه از تابوشکنی‌ها است که در قاعده‌ نفوذ فرهنگی، سبک زندگی مردم آن جامعه را کاملا تغییر می‌دهد و تجربه ثابت کرده است این گذر از تابوهای اخلاقی و مذهبی می‌تواند مضرّات جبران‌ناپذیری را در آن جامعه‌ها پدید آورده و در نهایت به استحاله فرهنگی و هویتی یک جامعه منجر شود.

تاریخ هنری در جای‌جایِ دنیا نشان داده که گذر از تابوها در جامعه هنری خطی بی‌پایان دارد که به محض شکسته‌شدن تابوی کوچکی در مقطعی زمانی، بلافاصله در سال‌های بعد می‌توان انتظار آن را داشت که تابوهای بزرگتری هم‌راستا با تابوی قبلی شکسته شوند و این اصل خدشه‌ناپذیر وجودی را می‌توان در پدیده‌ی بزرگ قرن بیستم، یعنی صنعت سینما به‌خوبی مشاهده کرد.

تابوشکنی در صنعت سینما

سینمای اوایل قرن بیستم، سینمای محترمی شمرده می‌شد و این احترام به آن اندازه بود که نسل اولیه تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های مطرح صنعت سینمای جهان همچون آلیس گی-بلاش (Alice Guy-Blaché)، دی دبلیو گریفیث (D. W. Griffith)، سیسیل بی دمیل (Cecil B. DeMille) و… محل اقتباس‌ آثار سینمایی خود را کتاب مقدس می‌شمردند و تلاش می‌کردند سبک زندگی مردم و توده‌های مختلف اجتماعی را همراه با توصیه‌های اخلاقی به سمت انسانیت بیشتر رهنمون کنند. این همه در حالی بود که پس از گذشت چندی، تابوشکنی‌های پی‌درپی فیلم‌ها که متناسب با نیازهای جامعه‌ی برآمده از نظامات انسان‌محور و مادی‌گرای چپِ سوسیال و راستِ لیبرال باعث شد تا اعتراضاتی هرچند محدود را در سطح کلیسا ایجاد و برخی از روحانیون ارشد مسیحی را به موضع‌گیری در باب برخی آثار سینمایی کشاند. فیلم سینمایی اکستازی (Ecstasy) محصول ۱۹۳۳ میلادی که در ایران با عنوان خلسه معرفی شد، اولین اثر سینمایی شاخص در صنعت سینمای جهان بود که صراحتاً اعمال جنسی را بر روی پرده نقره‌ای سینما به تصویر درآورد و به نمایش عمومی گذاشت.

تابوشکنی از برهنگی در سینما

البته شکستن تابو (Breaking Taboo) و از بین بردن قبح خط قرمزهای عرفی و شرعی توسط فیلم‌هایی در ژانرهای متنوع باعث شد تا به مرور زمان، نهادهای روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه هم به مقابله با برخی آثار و تولیدات سینمایی وادار شده و نهایتاً مطالبه‌ این نهادها جهت تصفیه‌ی فیلم‌ها و آثار سینمایی کار را به جایی رساند که نظام ریتینگ (Rating system) به‌عنوان راهکاری سطحی برای کنترل این نوع تابوشکنی‌ها، استفاده شود.

نظام ریتینگ، سیستمی است که توسط انجمن تصاویر متحرک آمریکا (Motion Picture Association of America (MPAA)) مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ سیستمی که به درجه‌بندی فیلم‌ها و مجموع تولیدات سینمایی در ایالات متحده اختصاص داشته و تمامی خروجی صنعت سینمای آمریکا را در پنج سطح و گروه اصلی G ؛ PG ؛ PG-13 ؛ R و در نهایت NC-17 تفکیک و دسته‌بندی می‌نماید.

آسیا نیوز