نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
بخشی از جوامع در حال توسعه، افرادی هستند که بنابه دلایل متعددی نظیر مشکلات روانی، اقتصادی و اجتماعی، داشتن خانواده آسیبزا یا محیط رشد نامناسب، از امکانات اولیه زندگی خود محروم هستند و غالبا مجبور به انتخاب سبک زندگی کارتنخوابی میشوند. به گزارش جهان بانو، افراد کارتنخواب صرفاً معتاد نیستند و پدیده کارتنخوابی نیز زیر […]
بخشی از جوامع در حال توسعه، افرادی هستند که بنابه دلایل متعددی نظیر مشکلات روانی، اقتصادی و اجتماعی، داشتن خانواده آسیبزا یا محیط رشد نامناسب، از امکانات اولیه زندگی خود محروم هستند و غالبا مجبور به انتخاب سبک زندگی کارتنخوابی میشوند.
به گزارش جهان بانو، افراد کارتنخواب صرفاً معتاد نیستند و پدیده کارتنخوابی نیز زیر سایه علل متعدی که به آنها توجه نمیشود، رخ میدهد. مشکلات اقتصادی افراد از ابتداییترین علتهای گسترش کارتنخوابی است. افراد با ازدیاد فقر به حاشیه شهرها رانده میشوند و سپس به مکانهایی نظیر زیر پلها، نیمکت پارکها، ایستگاههای اتوبوس و خیابانها نقل مکان میکنند؛ برخی نیز به دلیل داشتن مشکلات روحی و روانی به خیابان رو آوردهاند تا از خانوادههای آسیبزا و سرزنش افرادی که قادر به درک آنها نیستند، در امان باشند و به نوعی با استقلال زندگی کنند. در این بین، بسیاری از افراد درگیر اختلالات روانی، به مصرف مواد روی میآورند تا از اختلال روانی خود اندکی بکاهند.
اکثر افراد کارتنخواب خانه و کاشانه، خانواده و حتی فرزند دارند؛ اما به علت تأمین نشدن نیاز اصلی انسانی و طبیعی خود یعنی «پذیرفته شدن» در جمع همنوعان خود زندگی میکنند و ناگزیرند به این نوع زندگی ادامه دهند. حتی درصد قابل توجهی از این افراد، دارای تحصیلات تکمیلی هستند اما به خاطر فقر و اعتیاد از محل زندگی خود طرد شدهاند. شرایط سلامت و بهداشت این افراد روی خط هشدار بوده و بیماریهای جسمی و روانی متعددی گریبانگیر آنها است.
واضح است که اگر مددجویان کارتنخواب از ابعاد مختلف درمانی، رفاهی، نیازهای طبیعی، اقتصادی، شغلی، اجتماعی و خانوادگی مورد پذیرش و حمایت قرار نگیرند، برای ادامه معاش یا حتی تهیه مواد مخدر، دست به جرایم مختلفی میزنند و در نهایت بر سایر بخشهای جامعه تأثیر میگذارند.
گفتگو با زهرا برومندفر، رئیس هیئت مدیره سامانسرای خورشید اصفهان، درخصوص موضوعات پیرامون مددجویان کارتنخواب در راستای درک بهتر این پدیده اجتماعی از جمله مشکلات و دلایل انتخاب سبک زندگی کارتنخوابی. در ادامه بخوانید:
افراد به چه دلایلی به انتخاب سبک زندگی کارتنخوابی روی میآورند؟
هر فرد برای زندگی دارای انگیزه است و افراد کارتن خواب یا بیخانمان، در مواردی مجبور به انتخاب این نوع سبک زندگی شدهاند. اولین سوالی که هنگام برخورد با آنها پیش میآید، علت انتخاب چنین زندگی است؛ با اینکه برخی از این افراد، صاحب خانه و خانواده هستند و با ارتباط بیشتر با آنها، متوجه دلایل متعددی میشویم که میتواند خودساخته، مادرزادی یا به علت مشکلات زندگی باشد.
اولین علت ناشی از شخصیت فرد است. به جرئت میتوان گفت که بیش از ۷۰ درصد این افراد، دارای اختلال روانی هستند. اختلال روانی به معنای دیوانه بودن نیست؛ بلکه مشکلات روحی-روانی نظیر افسردگی و دو قطبی بودن مدنظر است و اگر چنین اختلالات روانی گریبانگیر افراد نبود، شاید به مصرف مواد روی نمیآوردند یا کارتنخوابی را در پیش نمیگرفتند. از سایر دلایلی که میتوان برای پذیرفتن این نوع سبک زندگی نام برد، خانواده است. افراد در بستر خانواده دچار اختلال روانی مادرزادی یا حتی اکتسابی شدهاند و برای آنها مشکلاتی به وجود آمده است.
علت نگهداری و مراقبت از افراد بیخانمان در گرمخانهها چیست؟
داشتن خانواده یا محیط زندگی آسیبزا، یکی از علل نگهداری چنین افرادی در سامانسراها و گرمخانهها است. این افراد به محض ورود به محیط زندگی و جمع خانواده خود، ممکن است دوباره به مصرف مواد مخدر روی آوردند یا اشتباهات خود را تکرار کنند. آنها نیازمند خانوادهای هستند که بتواند چنین افرادی را منسجم و به نیازهای آنها توجه کند و پاسخ دهد اما متأسفانه چنین خانوادهای در کنار آنها نیست.
برخی ارگانهای دولتی اعتقاد دارند که داشتن خانواده بد، بهتر از نداشتن خانواده است؛ اما چیزی که تجربه کار با این افراد ثابت کرده این است که آنان اعتقاد را بر این گذاشتهاند که اگر قرار بر بد بودن خانواده است، نداشتن و دور بودن از چنین خانوادهای بهتر است.
نگاه جامعه به این افراد چگونه است و این نگرش چه پیامدهایی به دنبال دارد؟
همه افراد نیاز به پذیرفته شدن دارند و این امر، همه مردم امری طبیعی است. انگهایی که جامعه به افراد کارتنخواب یا معتاد میزند، منجر به تثبیت سبک زندگی این افراد میشود؛ چراکه جامعه چنین افرادی را نمیپذیرد و خارج از متن جامعه هستند. انگ اجتماعی، نپذیرفتن نیازهای افراد، قضاوت نادرست و نگاه کورکورانه از جمله دلایلی است که افراد را مجبور به داشتن سبک زندگی خاص میکند. سبک زندگی خاص آنها، سبکی است که در آن پذیرفته میشوند و کسی میتواند چنین افرادی را با شرایط خاصشان بپذیرد که همانند او باشد؛ به همین علت فرد مایل است در حاشیه یا مناطقی از شهر باشد که با همنوعان خود ارتباط بگیرد.
زندگی برای افراد کارتنخواب به ویژه زنان، خارج از یک مرکز نگهداری چگونه است؟
پس از چند سال ارتباط با این افراد به نتایج بسیار تلخی رسیدیم؛ مانند اینکه بیشتر آنها با توجه به شرایطی که دارند، توان زندگی خارج از یک مرکز نگهداری را ندارند.
قطعاً خانوادهای که نیازهای این اشخاص را بشناسد، آسیبزا نباشد، افراد خانواده اختلال روانی نداشته باشند، مصرف کننده مواد نباشند و فرد را مورد خشونت قرار ندهند، بر همه چیز اولویت دارد؛ اما در صورت نبود چنین خانوادهای، افراد همچنان در سامانسراها ساکن میمانند.
گاه مسئولان یا خیران میپرسند که تا چه زمانی قصد نگهداری افراد در سامانسرا وجود دارد؟ این پرسشی است که پاسخی برای آن نداریم. زمانی که خانواده مناسب، آنها را بپذیرد و توان نگهداری از آنها را داشته باشد، مطمئن باشید آنان را به خانواده بازمیگردانیم؛ اما به عنوان مثال خانمی حدود ۵۰ سال که هیچکسی را به جز دو فرزند ندارد که درگیر مشکلات خود هستند و سن این خانم هم برای مراجعه به خانه سالمندان پایین است، باید کجا برود؟
آیا افراد ساکن در گرمخانهها مستعد تغییر هستند؟
سعی بر توانمند ساختن این افراد از ابعاد شخصیتی، عاطفی، مالی، شغلی و سایر نیازهای طبیعی است و برخی از افراد ساکن در سامانسرا، به پاس پذیرفته شدن با همه شرایط و اعتماد، خود را تغییر دادهاند. این تغییرات بسیار ساده است و شامل تغییر سبک زندگی میشود. درحالحاضر شاید حدود ۵۰ درصد امور سامانسرا را خود این افراد انجام میدهند و اداره این سامانسرا از ساعت ۱۶ عصر تا صبح برعهده همتاهای بهبودیافته است.
همچنین نظم و نظافت سامانسرا و امور آشپزخانه بر عهده خود آنها است و برای انجام آن، مدیریت و برنامهای خاص دارند. درست است که این امور با تاکید و توضیح ما انجام میشود اما موضوع حائز اهمیت، پذیرفته شدن از سمت این افراد است.
چه حمایتهایی که از افراد ساکن در سامانسرا انجام میگیرد؟
سامانسرا، برای زنان سرپناه است. شاید در ابتدا ادبیات، نحوه رفتار، صحبت با آنها و مسائل کوچکی که در ارتباط با شخصیت آنان است را بلد نبودیم؛ اما امروز به درکی متقابل رسیدهایم و حرف و رفتارهای یکدیگر را درک میکنیم و متوجه میشویم.
این افراد در سامانسرا، اسکان ۲۴ ساعته دارند و هر ساعتی از شبانهروز، درب این مکان باز است. زنی که کارتنخواب است یا جایی برای ماندن ندارد، هر ساعتی از شبانهروز ممکن است به سامانسرا مراجعه کند؛ به همین دلیل افراد هر ساعتی که مراجعه کنند، پذیرش میشوند.
برنامهای منسجم در سامانسرا اجرا شده و روانشناس دو بار در هفته و روانپزشک یک بار در ماه، افراد ساکن در سامانسرا را ویزیت میکند و برای هر مددجویی که نیاز به دارو داشته باشد، دارو تهیه میشود. از بعد مسائل فرهنگی، مذهبی در سامانسرا ممکن است کلاس احکام یا نماز جماعت با اقتدا به یک خانم طلبه برگزار شود؛ البته هیچ فردی مجبور به شرکت در این جلسات نیست و بیشتر جنبه تشویقی دارد. همچنین مسائل بهداشتی فردی زنان و مهارتهای زندگی به آنها آموخته میشود.
آیا مددجویان ساکن در گرمخانهها توانمند خواهند شد؟
چگونه باید چنین افرادی که بیشتر آنها اختلال روانی دارند، تحت درمان هستند و دارو مصرف میکنند را توانمند کرد؟ آیا میتوان از کسی که از نظر روانی تحت درمان است، انتظار داشت از عهده کاری منسجم و سخت که دارای ظرافت است یا نیاز به فکر کردن دارد، بربیاید؟ فرض کنید این افراد شغلی بیاموزند، در جامعه چه کسی از آنها استقبال خواهد کرد و آنان را استخدام میکند؟ به همین دلایل مهارت و کاری که بتوان به این افراد آموخت بسیار محدود است.
ساختار ایجاد شغل برای آنها وجود ندارد و خود این افراد، مستعد کار کردن نیستند؛ با این وجود برخی کارهای کوچک شامل کارهایی که این افراد در کودکی انجام دادهاند، به آن عادت دارند یا نیاز به سطح سواد بالایی ندارد، در مرکز ایجاد شده است. انجام چنین کارهایی، فرد را از بعد روحی و روانی توانمند میکند؛ اما این افراد، توان آموختن مهارتها را ندارند؛ زیرا ساختار ایجاد چنین اشتغالی در آنها وجود ندارد.
فرستادن افراد به خارج از سامانسرا برای اشتغال امکانپذیر است؟
در حقیقت امکان انجام چنین کاری وجود ندارد. هنگامی که این افراد، اقدام به ترک اعتیاد و درمان آن میکنند، بلافاصله درمان نمیشوند. اگر فردی را با زور و تهدید به مرکز ترک اعتیاد ببرید و از او بخواهید اعتیاد خود را درمان کند، این کار را انجام میدهد اما با توجه به اختلال روانی و کوهی از مشکلات پشت سر گذاشتهای که دارد، پایدار بودن ترک اعتیاد در وی دشوار است.
افرادی هستند که پس از سالها مصرف، مواد مخدر و حتی متادون را کنار گذاشتهاند؛ اما با این وجود باز هم شرایط آنها ایجاب نمیکند که بتوان به آنان اعتماد کرد تا به راحتی حتی برای اشتغال، از مرکز خارج شوند. همچنین درحالحاضر به علت شیوع بیماری کرونا، نمیتوان به راحتی اجازه خروج از مرکز را به این افراد داد. با استناد به همین دلایل، برای سرگرمی و درآمدی مختصر، شغلهای کوچکی در داخل مرکز ایجاد شده که با استقبال خوب افراد سامانسرا روبهرو شده است.
میانگین سنی افراد سامانسرا چقدر است و معمولاً چه افرادی برای اسکان به سامانسرا مراجعه میکنند؟
درحالحاضر ۲۰ نفر در سامانسرا ساکن هستند. طی دو سال نزدیک به ۳۰۰ نفر به سامانسرا مراجعه کردند که برخی از آنها ازدواج کردهاند یا خانواده آنان را پذیرفته است. حتی افراد از شهرهای دیگر به علل مختلف نظیر مشکلات خانوادگی به این مرکز مراجعه کردهاند که به خانواده خود بازگردانده شدند. هر زنی که دچار مشکلاتی است و مکانی برای ماندن ندارد، میتواند به سامانسرا مراجعه کند. زنانی که به سامانسرا مراجعه میکنند، ممکن است کارتنخواب، معتاد یا حتی زنانی باشند که به علت مشاجره با همسر یا خانواده خود از منزل بیرون آمده و جایی برای اسکان ندارند؛ معمولاً به چنین زنانی برای برگشت و به بهبود روابط آنها کمک میشود.
میانگین سنی مراجعان سامانسرا ۳۰ تا ۳۵ سال و حداقل سنی که به سامانسرا مراجعه کرده، ۱۴ سال است و خانمهای با سن بالای ۶۰ سال نیز پذیرفته نمیشوند؛ زیرا این افراد سالمند محسوب میشوند، مشکلات و بیماریهای خود را دارند و سامانسرا نیز از نظر درمانی امکانات کافی ندارد.
آیا مددجویی از اتباع داشتهاید؟
در طول دو سال، تعدادی از مددجویان از اتباع بودهاند و غیرممکن است طی یک ماه مراجعه کنندهای از اتباع وجود نداشته باشد. میتوان گفت با ورود طالبان به افغانستان، شاهد موج ورود بسیاری از زنان اتباع به کشور بودهایم که شرایط بسیار بدی داشتهاند.
افراد عموماً به چه علتی گرمخانهها را ترک میکنند؟
علت بازگشتن افراد به محیط سابق و ترک گرمخانهها در درجه اول، تحت تأثیر اختلال روانی و در درجه دوم تحت تأثیر وابستگیهای عاطفی آنها است. به علت شرایط مرکز و گذاشتن مبنا بر تغییر آنها، خارج شدن مددجویان و ارتباط با افرادی که در گذشته با آنان در ارتباط بودهاند، ممکن نیست. ۷۰ درصد زنانی که اقدام به ترک گرمخانهها میکردند، متأهل بودند، فرزند داشتند و جدا از همسران خود زندگی میکردند و به علت چنین وابستگیهای عاطفی، اقدام به ترک مرکز کردند. اگر فراهم کردن مکان فیزیکی مستقلی برای زندگی آنها همراه با فرزندانشان مقدور بود، نگهداری این افراد ممکنتر میشد.
شرایط مراجعه مددجویان نسبت به سالهای گذشته تغییر کرده است؟
از موارد جدیدی که به نسبت سالهای گذشته دردناکتر است، اینکه مردان همسران خود را برای ترک اعتیاد به مراکز میبرند! در صورتی که تا جایی که شنیده میشد این زنها بودند که همسران خود را برای ترک اعتیاد به مراکز میبردند. مصرف و اعتیاد به مواد مخدر به تنهایی خود معضل نیست؛ معضل این است که چطور یک زن با وجود اینکه همسری مصرف کننده مواد ندارد و دارای فرزند است حاضر به مصرف مواد میشود و تا زمانی که منشأ مشکل حل نشود یا مسائل روانی آنها مدنظر قرار نگیرد، نمیتوان گفت آنان در مسیر بهبودی کامل قرار دارند.
چه مشکلاتی برای تأمین هزینههای درمانی این افراد وجود دارد؟
اکثر این افراد کارت ملی، شناسنامه یا بیمه ندارند و بیمه نداشتن افراد نیز بار سنگینی از هزینه به مرکز وارد ساخته است و متأسفانه توان پذیرفتن افرادی که از نظر درمانی هزینهبر هستند، وجود ندارد. هنگام مراجعه فرد به مرکز برای او توضیح داده میشود که مرکز از نظر درمانی، توان حمایت از وی را ندارد؛ البته افرادی پس از شنیدن این صحبت، میمانند و افرادی نیز رفتن را ترجیح میدهند. برخی مددجویان نیز هنگامی که پس از مدتی حال خود را خوب میبینند، متوجه خرابی دندانهای خود میشوند و سراغ دندانپزشک را میگیرند. قطعاً مرکز توان پرداخت چنین هزینههایی نظیر دندانپزشکی یا خرید عینک را ندارد. پیش آمدن عمل جراحی برای یک مددجو نیز از مواردی است که با ترس و نگرانی با آن مواجه میشویم زیرا چنین مواردی صندوق خیریه را خالی میکند.
تأمین اعتبارات سامانسرا چگونه صورت میگیرد؟
پیشوند نام سامانسرا «خیریه» است؛ اما بیشتر هزینه این سامانسرا توسط شهرداری تقبل میشود. در تهران نیز سامانسرایی همانند «سامانسرای خورشید» دایر است که توسط شهرداری بنا شده و از صفر تا صد آن را شهرداری تهران تقبل کرده است. ممکن است خیران کمککننده امور آن سامانسرا باشند، اما ساختار اصلی و نگهداری موفق آن برعهده شهرداری بوده است.
شهرداری اصفهان نیز همواره با سامانسرای خورشید همراه بوده است و مصوبات آن حدود سه سال پیش در شورای شهر تصویب، به شهردار انتقال داده شد و تا جایی که قوانین، تأمین اعتبارات را مقدور میکرد، پشتیبانی صورت گرفته است. بخش اندکی از اعتبارات نیز از طریق استانداری تأمین شد و حدوداً دو مرتبه هم دو شرکت خصوصی با سامانسرا همراهی کردند که متأسفانه همکاری آنها قطع شده است. برخی خیران که قصد کمک به سامانسرا را دارند، میخواهند افراد مددجو را ملاقات کنند و از ویژگیهای جزئی شرایط آنها باخبر شوند اما به علت حفظ عزت نفس و شأن مددجویان، صلاح بر این نیست، اگر خیری قصد کمک دارد میتواند از دفاتر و نحوه کار سامانسرا بازدید و اطلاع پیدا کند و یاریگر سامانسرای خورشید باشد.
درحالحاضر شرایط اعتبارات مالی سامانسرا چگونه است؟
درحالحاضر هزینههای سامانسرا به سختی تأمین میشود و در صورتی که منابع مالی تأمین نشود نمیتوان در سال جدید سامانسرا را سرپا نگهداشت. به شدت برای مسائل درمانی و موارد به مربوط به اشتغال مددجویان نیازمند کمک مالی هستیم همچنین نگران افرادی هستیم که در سامانسرا ساکن هستند و بیم آن داریم که در صورت تعطیلی مرکز این افراد کجا باید ساکن شوند.
پرداخت قبوض آب، برق و گاز معضلی جدی است. در ماه مبلغ بالایی برای قبوض سامانسرا پرداخت میشود زیرا قسمتی از ساختمان مرکز به دلیل ساختار قبلی، تجاری ثبت شده است. بارها این مشکل به مسئولان اطلاع داده شده است تا هزینهها کمتر شود اما متأسفانه این مشکل تاکنون رفع نشده است. علاوه بر مخارج درمانی، مخارج و هزینه تأمین غذای مرکز هم وجود دارد که امیدواریم مسئولان و خیران همکاری بیشتری با این سامانسرا که در جهت ساماندهی زنان دچار مشکل تلاش میکند، داشته باشند.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت