ازدواج گروهی مسعود!

بند «ب» در انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی (که به انقلاب طلاق نیز معروف است) به این معنا بود که تمامی زنان مجاهدین خلق باید خود را در حریم رجوی قرار دهند.

ایرج صالحی، یکی از اعضای جداشده‌ی سازمان مجاهدین خلق، در یادداشتی که در پایگاه اینترنتی انجمن نجات منتشر کرده، از وضعیت اسف‌بار زنان عضو این سازمان روایت کرده است. او می‌گوید: مریم رجوی به گونه‌ای وانمود می‌کند که گویا حرف‌های جدیدی درباره‌ی زنان دارد و می‌خواهد برای آنان زندگی بهتری بسازد.

اما هرکسی که حداقل شناختی از تاریخچه و عملکرد سازمان مجاهدین خلق داشته باشد، به‌خوبی متوجه می‌شود که ادعاهای مریم رجوی در تضاد کامل با مشی و عملکرد سازمان تحت رهبری‌اش است.

ما اعضای سابق مجاهدین خلق که از نزدیک شاهد بلاهایی بوده‌ایم که مریم رجوی و همسرش مسعود بر سر زنان در این فرقه آورده‌اند، یا خانواده‌های اعضای گرفتار در فرقه که سال‌هاست به دلیل ظلم رجوی‌ها و نقض حقوق انسانی‌شان از تماس و دیدار با فرزندان خود محروم هستند، و یا مردمی که شاهد اقدامات تروریستی مجاهدین خلق بوده‌اند، نه‌تنها تهی بودن این ادعاها را به‌خوبی درک می‌کنیم، بلکه در شگفتیم که مریم رجوی چگونه می‌تواند در این حد بی‌پایه و اساس سخن بگوید تا فقط و فقط حمایت کسانی را جلب کند که شناختی از فرقه‌اش ندارند.

برای روشن شدن حقیقت، توجه به این نکته بسیار مهم است که اگر مریم رجوی به دنبال رهایی زنان بود، اکنون زنان در مجاهدین خلق باید رهاترین، شادترین و بالنده‌ترین زنان باشند. اما آیا چنین هستند؟

زنان در مجاهدین خلق از بسیاری از حقوق ابتدایی انسانی محروم‌اند. آن‌ها از داشتن خانواده و همسر محروم هستند و ازدواج در این فرقه ممنوع است.

مریم رجوی حتی شعار «زن زندگی آزادی» را به «زن مقاومت آزادی» تغییر داده است، زیرا با مفهوم زندگی در تضاد است و نمی‌تواند این جمله را حتی به عنوان یک شعار تحمل کند.

علاوه بر این، زنان در فرقه مجاهدین خلق مجبورند رجوی را به عنوان همسر خود به رسمیت بشناسند. بند «ب» در انقلاب ایدئولوژیک رجوی به این معنا بود که همه‌ی زنان مجاهدین خلق باید خود را در حریم رجوی بدانند، که این موضوع زمینه‌ساز سوءاستفاده‌های رذیلانه‌ی رجوی‌ها از زنان شد.

 خانم بتول سلطانی، که زمانی عضو شورای رهبری فرقه بود، در افشاگری‌هایش پس از جدایی از فرقه، به موضوع ازدواج رجوی با زنان مجاهدین خلق به صورت جمعی در جلساتی با عنوان «رقص رهایی» اشاره کرده است.

زنان در فرقه مجاهدین خلق نمی‌توانند مادر باشند. آن‌هایی که مجرد بودند، با انقلاب ایدئولوژیک و «عملیات قله» از این موهبت محروم شدند و آن‌هایی که فرزند داشتند، از فرزندان‌شان جدا شدند.

در این فرقه، همه اعضا باید معترف باشند که «همه چیزشان» متعلق به رجوی است و فرزندان‌شان نیز در اختیار رهبر فرقه قرار دارد و کسی صاحب فرزند خود نیست.

زنان در فرقه مجاهدین خلق نمی‌توانند انتخاب کنند که چه بپوشند و لباس‌هایشان چگونه باشد. نوع و رنگ لباس‌ها به صورت تشکیلاتی و از بالا تعیین می‌شود.

استفاده از ساده‌ترین وسایل آرایشی و بهداشتی در مجاهدین خلق ممنوع است و نه‌تنها هیچ‌کس امکان دسترسی به این وسایل را ندارد، بلکه داشتن چنین وسایلی جرم محسوب می‌شود و دارنده‌ی آن متهم به مخالفت با انقلاب طلاق رجوی می‌شود.

بر اساس افشاگری‌های خانم نسرین ابراهیمی، در مناسبات مجاهدین خلق، زنان را زیر آفتاب داغ عراق وادار به کار می‌کردند تا صورت‌شان آفتاب‌سوخته و جذابیتی نداشته باشد.

براساس افشاگری‌های خانم‌ها فرشته هدایتی و زهرا میرباقری، به دستور رجوی‌ها رحم بیش از صد تن از زنان به ترفندهای مختلف از بدن‌شان خارج شد تا امکان بازگشت و آرزوی مادر شدن را از آن‌ها بگیرند. خانم فرشته هدایتی یکی از این قربانیان است.

زنان مجاهدین خلق همچون مردان این فرقه اجازه‌ی تماس و ارتباط با اعضای خانواده خود را ندارند، نمی‌توانند به وسایل ارتباطی و ارتباط جمعی به صورت آزادانه دسترسی داشته باشند و امکان تردد آزادانه به بیرون از فرقه را ندارند. دنیای آن‌ها محدود به مناسبات فرقه مجاهدین خلق است.

زنان در مجاهدین خلق، مانند مردان، مجبورند هر شب در نشست‌هایی به نام «نشست عملیات جاری» شرکت کنند و از خود گزارش‌های انتقادی بنویسند و در جمع بخوانند.

همچنین، آن‌ها باید هفته‌ای یک بار در نشست‌هایی که «غسل هفتگی» نامیده می‌شود، شرکت کرده و فاکت‌های جنسی خود را در حضور چند زن دیگر مطرح کنند.

اگرچه این موارد خود نشان‌دهنده‌ی دشمنی رجوی‌ها با بشریت و به‌ویژه زنان است، اما خوب است که به جنبه‌های دیگری از وضعیت زنان مجاهدین خلق نیز اشاره‌ای داشته باشم.

در مناسبات مجاهدین خلق، زنان هیچ فرصتی برای پیشرفت ندارند. حتی زنی مانند زهرا مریخی که به عنوان مسئول اول فرقه معرفی شده است، تنها یک عروسک است و تمام تصمیم‌گیری‌ها توسط رجوی‌ها انجام می‌شود.

 زهرا مریخی سال‌هاست که مسئول اول فرقه‌ی مجاهدین خلق است، اما او هیچ‌گاه نمی‌تواند خط و استراتژی مجاهدین خلق را تعیین کند.

 موضع‌گیری‌ها همیشه توسط رجوی‌ها صورت می‌گیرد، چه به‌طور مستقیم با نام خودشان و چه به‌طور غیرمستقیم در پوشش سخنگوی مجاهدین.

تمام زنان در فرقه‌ی مجاهدین خلق باید معترف باشند که همه چیزشان متعلق به رجوی است و بزرگ‌ترین افتخارشان باید این باشد که هرچه بیشتر در رجوی‌ها ذوب شوند و از خود تهی گردند.

زنان در مجاهدین خلق در هیچ زمینه‌ای از جمله علمی، تخصصی، ورزشی، اجتماعی و حتی سیاسی اجازه‌ی رشد ندارند.

 حتی اگر برخی از آن‌ها قبل از پیوستن به مجاهدین خلق در این زمینه‌ها استعداد یا پیشرفتی داشته‌اند، با پیوستن به این فرقه دیگر نتوانسته‌اند استعدادهای خود را پرورش دهند.

آن‌ها از نظر تحصیلی در سالی متوقف مانده‌اند که به مجاهدین خلق پیوسته‌اند و از آن زمان به بعد هیچ‌گونه امکان پیشرفت در این زمینه نداشته‌اند.

آیا در بین زنان مجاهدین خلق، با این همه ادعاهایی که مریم رجوی دارد، زنی هست که در زمینه‌های ورزش، علم، دانش، سیاست یا تخصص سرآمد دیگران شده باشد؟ واقعاً اگر ادعاهای مریم رجوی به اندازه‌ی سر سوزنی درست بود، نباید زنان مجاهدین خلق در این زمینه‌ها پیشرو باشند؟

آیا با آن همه سیاه‌نمایی‌هایی که رجوی‌ها درباره‌ی وضعیت زنان در ایران می‌کنند، زنان مجاهدین خلق به گرد پای زنان ورزشکار، متخصص، تحصیل‌کرده، فعال اجتماعی، خبرنگار و خلبان در ایران می‌رسند؟

در زمانی که زنان در سرتاسر جهان در همه‌جا، از ایستگاه‌های فضایی تا اعماق اقیانوس‌ها، با نقش‌های تعیین‌کننده حضور دارند، محدود بودن زنان مجاهدین خلق در یک محیط بسته (مقر مجاهدین خلق در آلبانی) و نداشتن ارتباط با دنیای خارج از فرقه، نشان‌دهنده‌ی فلاکت و قهقرا رفتن این زنان نگون‌بخت نیست؟

زنان در مجاهدین خلق به دلیل دیدگاه‌های مریم رجوی و همسرش، نه‌تنها هیچ پیشرفتی نداشته‌اند، بلکه سال‌هاست که گرفتار برده‌داری نوین رجوی‌ها شده‌اند و توسط آنان مورد استثمار مضاعف قرار می‌گیرند.

به امید روزی که آن‌ها از این همه جور و ستم رجوی‌ها آزاد شوند و به حقوق خود که توسط رجوی‌ها از آن‌ها محروم شده‌اند، دست یابند.

فرارو