ترجمه اختصاصی؛

آیه ابو نصر؛ ثبت تاریخ غزه با قلمی آغشته به درد

از قلب غزهٔ زخم‌خورده و از میان آوارها، آیه ابو نصر کتابش را نوشت، اما نه با مرکب، بلکه با اشک و درد. صدایش از خانه‌ای در «بیت لاهیا» برخاست تا گواه زنده‌ای باشد بر آنچه مردم غزه با از دست‌دادن، آوارگی و مرگ تدریجی تجربه کردند؛ در کتابی که مفهومش را در جمله‌ای خلاصه کرد که سرنوشت شهرش را روایت می‌کند: «در غزه، آن که مُرد نجات یافت و آن که نجات یافت، مرد.»

این کتاب تنها روایتی از رویدادهای جنگ نبود، بلکه گواه زنده‌ای بر از دست دادن خانواده‌اش بود، فقدانی که زخمی بی‌درمان بر قلبش حک کرد.

به گزارش پایگاه خبری نساء‌اف‌‌ام، آیه ابو نصر، دختر ۲۹ ساله اهل بیت لاهیا در شمال نوار غزه، ۱۵۰ نفر از اعضای خانواده‌اش را در بمباران اسرائیلی یک ساختمان پنج طبقه در «منطقه پروژه بیت لاهیا» در تاریخ ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴ از دست داد.

کتابی از قلب کشتار

آیه، مانند دیگر زنان غزه، جزئیات جنگ نابود‌گری را تجربه کرد که رژیم صهیونیستی از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ علیه نوار غزه به راه انداخت و دو سال تمام به طول انجامید.

او به رادیو نساء‌ می‌گوید: «جنگ به زندگی‌ام یورش برد، همان‌گونه که شب به خانه‌ای روشن یورش می‌برد. هر آنچه را دوست داشتم از من ربود: خانواده‌ام، خانه‌ام، کارم و حتی حس امنیتم.»

ابو نصر روایت کرد که با وجود تهدیدهای مکرر اسرائیل و درخواست‌ها برای کوچ به سمت جنوب، شمال غزه را ترک نکرد، اما در نهایت، زیر آتش تانک‌ها و هواپیماهایی که آنها را محاصره کرده بودند، مجبور به ترک خانه شد.

او روز آوارگی‌اش را این‌گونه توصیف می‌کند: «روزی هولناک و ترس‌آور. تانک‌ها کنارمان حرکت می‌کردند، ما را بازجویی و تهدید و در برابر چشمان‌مان بازداشت می‌کردند. مادرم گریه می‌کرد چون فرزندانش را در شمال جا گذاشته بود.» از همان روز بود که فهمید وظیفه دارد حقیقت را جاودانه کند و آنچه را در غزه می‌گذرد به جهانیان منتقل نماید.

ملاقات نخست

یکی از فصل‌های کتاب با عنوان «ملاقات نخست» روایتگر چگونگی بازگشت او به زندگی پس از فقدان خانواده است؛ زمانی که برای مقابله با دردهایش و برای به چالش کشیدن خود، در نهادهای حمایت روانی و کمک به زنان آواره شروع به کار کرد. او در این فصل می‌گوید: «این جمله شعار شخصی من شد: این اشغالگر هرگز قدرت مرا تضعیف و هرگز صدای مرا خاموش نخواهد کرد.»

گواه‌هایی از دل آتش

کتاب، صحنه‌های انسانی از جنگ نابودگر را به تصویر می‌کشد؛ آیه در آن زنی را توصیف می‌کند که بر پیکرهای نه فرزندش فریاد می‌کشد، پدرانی که در صف‌های مرگ منتظر کمک‌های غذایی هستند، گرسنگی‌ای که جان مردم شمال غزه را می‌رباید و عیدهایی که شهر در میان ویرانی و کشتار سپری کرد.

او همچنین از رنج زندگی در چادرها و نبود حریم خصوصی در آنها، از کمبود دارو و دشواری درمان بیماران نوشته است.

این کتاب ده‌ها داستان از زنان نجاتیافته را در بر می‌گیرد که بر اساس نقل قول‌های واقعی از روایت‌های آنان نگاشته شده تا روزمرگی‌هایی واقعی را که مردم فلسطین با تمام جزئیات دردناکش زیسته‌اند، مستند کند.

سندی برای تاریخ

کتاب او در کشور عمان مورد حمایت قرار گرفت، به طور رسمی در آنجا منتشر، رونمایی و امضا شد و اکنون در تعدادی از کتابفروشی‌های بین‌المللی در دسترس است.

ابو نصر می‌گوید: «می‌خواهم جهان کتاب مرا بخواند، نه اینکه روی طاقچه‌های کتابفروشی‌ها رها شود. این کتاب گواهی راستینی بر آنچه در غزه گذشت است، من آن را از دل آتش نوشتم، بدون هیچ تحریف یا اغراقی.»

وی تأکید می‌کند که کتابش «در غزه، آن که مرد نجات یافت و آن که نجات یافت، مرد» تنها یک مستندسازی رویدادها نیست، بلکه سندِ انسانی و تاریخیِ جنگ نابودی‌گری است که فلسطینیان در غزه تجربه کردند.

آیه نوشت تا یاد عزیزانش زنده بماند و تا به جهان بگوید: «فلسطین را تنها نگذارید. نامش را در هر کجا زمزمه کنید، مبادا دو بار بمیرد؛ یکبار زیر آوارها و یکبار در سکوت.»