نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، کشورمان شاهد حضور آزادگان افتخارآفرینی بود که پس از تحمل رنجهای اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق، به وطن بازگشتند و ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در ۲۲ مرداد ۱۳۶۹ راهاندازی شده بود، تبادل اسرا را انجام داد، با این وجود آزادگان زن ایرانی در بهمنماه سال ۱۳۶۲ از زندانهای رژیم بعث عراق آزاد شدند. در این مطلب قصد داریم به معرفی چند تن از این اسیران بپردازیم.
۱_ فاطمه ناهیدی: فاطمه ناهیدی متولد سال ۱۳۳۲ و فارغالتحصیل رشته مامایی در دانشگاه شهید بهشتی تهران است. وی در زمینه امدادگری و جهاد سازندگی در مناطق محروم کشور مانند استان کرمان و خوزستان به فعالیت میپرداخت. هنگامی که خبر شروع جنگ را شنید، برای امدادرسانی به دزفول رفت و در پایگاه وحدتی مشغول به درمان مجروحان جنگی شد.
خانم ناهیدی روز بیستم مهرماه به همراه یک پزشک و دو سرباز به اسارت دشمن درآمد و دوران سخت اسارت آغاز شد. این بانوی سرافراز پس از بازجوییهای متعدد به پادگانی در تنومه انتقال داده شد و پس از مدتی سه اسیر زن ایرانی دیگر (معصومه آباد، حلیمه آزموده، شمسی بهرامی) نیز به آنجا منتقل شدند. آنها پس از تحمل اسارت در زندانهایی مانند استخبارات عراق و زندان الرشید که تحت نظارت صلیب سرخ نبود و احتمال هرگونه آزار و اذیتی در این مکانها وجود داشت، برای اضافه شدن به لیست صلیب سرخ به مدت ۱۹ روز دست به اعتصاب غذا زدند.
این اسرای زن پس از تحمل شرایط بسیار سخت و انتقال به بیمارستان موفق به ثبت نام خود به عنوان اسیر در اردوگاههای صلیب سرخ شدند. خانم ناهیدی به همراه دیگر آزادگان پس از نوشتن نامه برای خانوادهها به اردوگاه موصل و مدتی نیز به اردوگاه العماره انتقال داده شد و سرانجام پس از تحمل ۳ سال و ۴ ماه اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق به کشور بازگشت.
خاطرات فاطمه ناهیدی در سال ۱۳۸۱ توسط مریم برادران جمعآوری و بازنویسی شد و در مجموعه دوره درهای بسته انتشارات روایت فتح به چاپ رسید.
۲_ خدیجه میرشکار: خدیجه میرشکار زاده سال ۱۳۳۷ در خانوادهای مذهبی در شهر بستان و استاد حوزه علمیه است. او پیش از جنگ به عنوان مسئول فرهنگی واحد خواهران حسینیه میرشکار مشغول به خدمت بود و با شهید حبیب شریفی، فرمانده وقت سپاه سوسنگرد ازدواج کرد. این بانوی آزاده در روز هفتم مهرماه ۱۳۵۹ زمانی که با همسرش در حال حرکت به سمت اهواز بود، مورد حمله دشمن قرار گرفت، مجروح شد و به اسارت درآمد. همسرش بر اثر شدت جراحات تا قبل از رسیدن به بیمارستان العماره به شهادت رسید و این بانو نیز به مدت ۱۹ روز در بیمارستان بستری شد. وی پس از آن برای بازجویی به استخبارات عراق منتقل شد و در سلول انفرادی در محیطی غیر بهداشتی زندانی شد. خانم میرشکار پس از ۳ ماه در اواخر دیماه ۱۳۵۹ به اردوگاه موصل منتقل میشود و نامش در صلیب سرخ به ثبت میرسد. او توسط پزشک معاینه میشود و در یک عمل جراحی ترکشهایی را که به او اصابت کرده بود، جراحی میکنند. پس از مدتی براساس تشخیص صلیب سرخ او به عمل جراحی دیگری احتیاج پیدا میکند و چون این عمل نیاز به مراقبت داشته است، میبایست نزد خانوادهاش بازگردانده شود. صلیب سرخ رژیم بعث را مجبور میکند تا او و تعدادی از اسرای دیگر را آزاد کند و به ایران بازگرداند. خانم میرشکار در فروردینماه سال ۱۳۶۱ به ایران بازمیگردد.
این بانوی آزاده همراه با خانوادهاش در نجفآباد اصفهان ساکن میشود. او پس از اسارت به تحصیل و تدریس در حوزه علمیه میپردازد. خاطرات این بانوی آزاده در کتابهای «اسیر شماره ۰۳۳۹» و «تا نیمه راه» منتشر شده است.
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت