یادداشت/بررسی شرایط تحصیل بانوان در دوران معاصر

به گزارش جهان بانو، تحصیل علم و دانش از جمله اموری است که در تمام اعصار فضیلت دانسته شده است و کسب آن همواره از سوی بزرگان هر جامعه ای به اقشار مختلف مردم توصیه شده است. در دین مبین اسلام نیز کسب علم و دانش اندوزی بسیار مورد تاکید قرار گرفته است، تا آنجا […]

بررسی شرایط تحصیل بانوان در دوران معاصر

به گزارش جهان بانو، تحصیل علم و دانش از جمله اموری است که در تمام اعصار فضیلت دانسته شده است و کسب آن همواره از سوی بزرگان هر جامعه ای به اقشار مختلف مردم توصیه شده است. در دین مبین اسلام نیز کسب علم و دانش اندوزی بسیار مورد تاکید قرار گرفته است، تا آنجا که اشخاصی مانند ابن بطوطه، جهانگرد مسلمان در جست و جوی علم و دانش رنج راه های دشوار و سفرهای طولانی را بر جان می خریدند و به کسب این فریضه می پرداختند.

در کشور ما ایران که از دیرباز مهد تمدنی کهن بوده است نیز تحصیل علم و دانش در زمره امور بسیار مهم قلمداد می شده است و به خصوص پس از اینکه دین مبین اسلام به پهنه جغرافیایی این سرزمین وارد شد، فراگیری علم و دانش بیش از گذشته مورد تاکید قرار گرفت و گروه های گوناگونی از مردم به تحصیل آن می پرداختند.

با این وجود زنان به دلیل برخی از باورهای غلط و نادرست سهم چندانی از کسب علم و دانش نداشته اند. این مسئله به خصوص در ارتباط با آن دسته از زنانی صدق می کند که از نظر توانایی مالی و اقتصادی و بر اساس مقتضیات زمانه خود در زمره اقشار فقیر و تهی دست جامعه قرار داشته اند و کسب علم و دانش به دلیل شرایط سخت زندگی برای آنان مهیا نمی شد.

در ارتباط با این موضوع لیلا زمانی، دانشجوی رشته حقوق و فعال حوزه بانوان در مطلبی به تحصیل بانوان در سده های معاصر پرداخته است که مطالعه آن خالی از لطف نیست. آنچه در ادامه خواهید خواند، یادداشت این فعال حقوق زنان در رابطه با این موضوع است:

تحصیل؛ حقی که همواره در کشاکش تاریخ، در نوسان بوده است. سالهایی بود که در همین سرزمین، دختران از هر تحصیل و پیشرفتی منع می شدند. بنا به دلایل مختلف سیاسی و اجتماعی، تحصیل زنان در دوران قاجار و اوایل سلطنت رضاخان چندان رایج نبود. تنها محل آموزش، مکتب‌خانه‌ها بودند که دختران سهم ناچیزی از آن داشتند. بنابراین، بیشتر دختران پس از طی دوره کوتاهی از تحصیل در سطح متوسط، مراتب بالاتر را رها کرده و خانه‌نشین می‌شدند.

مدارس به سبک اروپایی، عامل مهمی در دگرگونی فضای جامعه سنتی ایران بود. در دوران سلطنت ناصرالدین شاه، هیأت‌های فرانسوی و آمریکایی در زمینه سیاسی، تجاری، فرهنگی و مذهبی در ایران به فعالیت پرداختند. نخستین اقدام این هیات‌ها تاسیس مدارس جدید و نوین بود اما دختران مسلمان در این مدارس راه نداشتند. مهم‌ترین عامل این عدم حضور، ایجاد محدودیت از سوی خانواده‌ها برای آموزش دختران بود. از سوی دیگر، این مدارس دختران محجبه را نمی‌پذیرند. اما به تدریج، فضای آموزشی کشور، ملاطفت بیشتری نسبت به دختران مسلمان از خود نشان داد. در دوران پهلوی دوم، به اذعان شخص محمدرضا پهلوی، بین ١۶ تا ٢۴ درصد کودکان، در ولایات به مدرسه می‌رفتند و بقیه بی‌سواد می‌ماندند. در مقیاس ملی ٨۵ درصد مردم بی‌سواد بودند.

علی‌نقی عالیخانی، وزیر اقتصاد دوره پهلوی، درباره وضعیت آموزش در دهه چهل (یعنی بعد از گذشت چهارده سال از سلطنت پهلوی) می‌گوید: «در ایران، اصولاً به تعلیمات ابتدایی توجه خیلی زیادی نشده بود. در سال‌های دهه‌ ۴٠، شمار بی‌سوادان در کشور خیلی زیاد بود ولی با همه تلاشی که در همان دهه ۴٠ برای تعلیمات ابتدایی شد، تعلیمات فنی هنوز عقب افتاده بود. به عنوان نمونه، در اواخر دهه ۵٠، یعنی خیلی پس از آن دورانی که من به آن اشاره می‌کنم، ما در ایران سالی ٩٠ هزار کارآموز فنی داشتیم. در ترکیه ٩٠٠ هزار داشتند. یعنی ده برابر و در کشورهای پیشرفته که اصلا قابل مقایسه نبود.»

در بخشی از صحیفه نور امام خمینی (ره) میخوانیم. «…. اکثر افراد کشور ما از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار نیستند؛ چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می‌کند و طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه درازمدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته‌کننده برای مبارزه با بی‌سوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا ان‌شاءالله در آینده نزدیک هرکس خواندن و نوشتن را آموخته باشد…..»

 بعد از انقلاب، همانطور که حضرت امام (ره) فرموده بودند، تلاش شد تا تحصیل جزو اولویت های اجتماعی قرار گیرد. چنانکه طبق آمار های رسمی بانک جهانی، در مقطع ابتدایی به نرخ ٩٩ درصدی، در مقطع متوسطه به نرخ ٨٨ درصدی و در دانشگاه ها به رشد ١٠ برابری میزان تحصیل رسیده ایم که انواع پیشرفت‌های علمی و پژوهشی نیز گواه این مسئله است. طبق آمار منتشر شده در سال ١٣٩٩، یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر شاغل در وزارت آموزش و پرورش هستند که ۵۳۲ هزار نفر از آنها را زنان تشکیل می دهند. همچنین، در حال حاضر در مقطع ابتدایی، ۹۷ درصد دختران به تحصیل مشغول هستند و تلاش شده در دیگر مقاطع نیز میزان تحصیل دختران رشد یابد. البته قابل کتمان نیست که هنوز هم در برخی روستاها و مناطق محروم کشور، فرزندانی از این سرزمین هستند که در آرزوی امکانات تحصیلی و آموزشی روزگار میگذراندند اما دور از انصاف است که بخواهیم پیشرفت ها را هم در نظر نگیریم.

 فراهم شدن امکانات تحصیلی برای مناطق محروم هم عزم و اراده ای انقلابی میطلبد که تمام مسئولان ذی‌ربط، در این زمینه، احساس وظیفه کنند. اگر زنان نیمی از پیکر جامعه، رهبران آینده و در نهایت، پرورش دهنده نسل آینده هستند، برای اینکه این پیکر جامعه منزوی نگردد و یک جامعه بهتر به وجود بیاید، آنها نیازمند تحصیلات عالی اند. منفعت آموزش دختران، نه تنها به خودشان، بلکه به جامعه می رسد و داشتن تحصیلات عالی دختران می تواند فرصتی ارزشمند برای یک زندگی شاد و سالم باشد. تحصیلات زنان برای خانواده نیز می تواند مفید واقع شود. به طور مثال، او از مسائلی که مربوط به سلامت بدن می شود، آگاه است و می تواند خانواده خود را از لحاظ صحی محافظت نماید. همچنین میتواند سازنده تر عمل کند و حتی در وقت ضرورت، به خانواده خود از لحاظ مالی نیز یاری رساند.

 ناگفته نماند، در همین شرایط که در کشور ما، دختران مشغول به تحصیل در مقاطع مختلف هستند، در برخی کشورهای همسایه، همچنان به دلیل دیدگاه تعصبی و سنتی، دختران اجازه تحصیل ندارند و حتی در برخی از کشورهای به اصطلاح پیشرفته اروپا و آمریکا نیز بعضا دختران، دیگر تمایل چندانی به تحصیل در مقطع بالا ندارند و اسیر ظواهر دنیای مادی شده و خوشبختی و سعادت را در کسب درآمدهای کلان حتی از راه های ناپسند می پندارند و حتی طبق آمار های منتشر شده از خود این کشورها، تعداد بسیار زیادی از دختران به دلیل ناتوانی در پرداخت شهریه دانشگاه، حاضر می شوند در کنار مردی هم‌سن پدرشان قرار بگیرند تا خرج تحصیل آنان را بدهد. حال آنکه در دین اسلام، تحصیل دختران محترم شمرده شده و حتی درمواردی، بر کسب علم و آگاهی زنان مسلمان تاکید شده است.

منبع: خبرگزاری دانشجو