نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مصطفی دُرّی، سالهاست که در رابطه با فقههای نوظهور به تدریس و پژوهش میپردازد. او پس از تحصیل در دروس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه مشهد، به قم رفت و سالها از محضر اساتید بزرگ دروس اصول و خارج فقه این حوزه استفاده کرد. وی از سال ۱۳۸۰ به تدریس در حوزه و دانشگاه مشغول شده و از سال ۱۳۸۶ در سطوح عالی حوزه تدریس را شروع کرده است. نگارش بیش از چندین مقاله و ده عنوان کتاب فقهی، بخشی از فعالیتهای پژوهشی اوست. قائممقام پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر در این گفتگوی اختصاصی به بررسی آثار فقهی تغییر جنسیت پرداخته و معتقد است جنس با جنسیت فرق میکند و تغییر جنس، از قبیل اجتماع نقیضین است.
مشروح گفتگوی اختصاصی با معاون پژوهشی پژوهشگاه مطالعات به شرح ذیل است:
حکم فقهی تغییر جنسیت چیست؟ دلایل آن بر چه اساسی است؟
من فکر میکنم مسائلی مانند تغییر جنسیت از موضوعات میانرشتهای و چندبعدی هستند. برخی تصورشان از این موضوع این است که فقیه خوب، فقیهی است که همیشه فتوای به جواز بدهد؛ بهعنوان مثال هنرمندان میگویند مشکلی در ترویج موسیقی داریم و آن این است که فقها معمولاً ترویج موسیقی را جایز نمیدانند، حال بیایید و این مسئله را برطرف کنید. منظور آنها از حل مسئله این است که ما یک دستگاه تحلیل طراحی کنیم و هر روز یک چیز را مباح اعلام کنیم یا از حرمت عملی کم کنیم. این در حالی است که دانش فقه، دانشی نیست که در آن فقیه دانشمند، فقیهی باشد که احکام مجاز زیادی داشته باشد و فتاوای زیادی مبنی بر برائت بدهد؛ بلکه موضوعات، معمولاً چندبعدی هستند و فتوا در آنها باید با دقّت و رعایت همۀ جوانب داده شود.
تغییر جنسیت هم یک موضوع چندبعدی است. اینطور نیست که بگوییم فقیه دانشمند، کسی است که بگوید تغییر جنسیت جایز است و هر کسی که خواست تغییر جنسیت بدهد، آثار جنس جدید بر آن مترتب است؛ بلکه این موضوع، ابعاد روانشناختی و جامعهشناختی مختلفی دارد.
در موضوع تغییر جنسیت، ابتدا باید ملاکهای جنس مؤنث و مذکر را بهدقت مشخص کنیم؛ اینکه به چه کسی زن میگوییم و چه کسی را مرد مینامیم؟ آیا ملاک آن، ویژگیهای ظاهری است یا تمایلات درونی؟ حال اگر جنسیت را با ویژگیهای ظاهری توصیف کنیم و جنس را تمایلات درونی بدانیم، آن وقت دیگر جنس، قابل تغییر نیست؛ بلکه آنچه عوض میشود جنسیت است. فقهایی مانند آیتﷲ سیستانی معتقدند جنس، همان ظاهر اولیه انسان است و هرگز تغییر نمیکند؛ در نتیجه کسی که با ظاهر مردانه متولد شده است، هرچه قدر هم ظاهرش را تغییر دهد، از مذکر بودن خارج نمیشود، بلکه فقط مردی است که ظاهرش زنانه شده است. چنین شخصی، مانند کسی است که خود را گریم کرده و بهصورت جنس دیگر یا حتی یک حیوان دیگر درآورده است، درحالیکه واضح است که با گریم، واقعیت فرد عوض نمیشود.
اگر جنس را به معنای تمایلات زنانه و مردانه در نظر بگیریم، آن وقت تغییر جنسیت نهتنها ممکن نیست بلکه پرسش از امکان تغییر جنسیت مانند پرسش از امکان اجتماع نقیضین خواهد بود. چیزی که ممکن نیست، طبیعتاً حکمی هم ندارد.
با این حال درباره تغییر جنسیت به معنای تغییر ظاهر بدن، به نظر میرسد بازهم فتوا به جواز امر آسانی نیست. اینکه کسی بگوید از نظر حکم اولی و فینفسه این کار محذوری ندارد، مشکل را حل نمیکند؛ چراکه تمام نزاع در حکم از نظر جمیع جهات است نه حکم اولی و فینفسه.
در اینگونه موارد، نباید بهسرعت اظهارنظر کرد. بهعنوان مثال، یکی از جهاتی که لازم است به آن توجه شود، این است که در جامعه زن و مرد هر یک از جایگاهی برخوردارند؛ بهعنوان مثال مرد، نماد قدرت و انجام کارهای سخت است؛ درحالیکه زن، مظهر لطافت و مهربانی است. حال اگر بخواهیم جای این دو را عوض کنیم، بدین صورت که مرد، کارهای زنانه انجام دهد و زن نیز کارهای مردانه را به سرانجام برساند، اولین چیزی که به هم میخورد نهاد خانواده است. در خانواده، هر یک از زن و مرد، وظایف خود را دارند و اگر جایگاه آنها تغییر کند، فرزندان با سردرگمی مواجه شده و تربیتشان با چالش مواجه میشود. بهعنوان مثال، در حال حاضر وقتی ازدواج جنس موافق را جایز بدانیم، فرزندی که دو پدر دارد، چطور باید نیازهای عاطفیاش را تأمین کند؟ یا فرزندی که دو مادر دارد، چگونه باید از پشتوانه بودنِ و قاطعیت پدر در زندگی برخوردار شود؟
اگر زن و مرد اجازه داشته باشند تغییر جنسیت دهند، آن وقت جنس زن و جنس مرد در جامعه بهراحتی تشخیص داده نمیشود و به دلیل تمایل ذاتی زنان به مردان و مردان به زنان، عملاً همجنسبازی در جامعه رواج پیدا میکند. خلاصه اینکه تغییر جنسیت، فقط یک مسئله جنسی نیست، بلکه با روابط اجتماعی، مسائل جامعهشناختی و بنیان خانواده ارتباط دارد.
شوربختانه برخی این موضوع را صرفاً به مسائل جنسی تقلیل میدهند و میگویند: حال اگر این دو جنس موافق با یکدیگر ارتباط جنسی داشته باشند، چه مشکلی ایجاد میشود؟ این در حالی است که تغییر جنسیت یک موضوع عادی نیست، بلکه آثار مختلفی دارد که به بعضی از آنها اشاره شده است. همجنسبازی، صرفا رابطه جنسی نیست بلکه فرهنگ خود را نیز به همراه میآورد. این موضوع، نماد فرهنگ دیگری است که باید از آن پرهیز شود.
در قرآن، به پیامبر اکرم (ص) گفته شد که بهجای «راعنا» بگویند «انظرنا»؛ چرا؟ زیرا راعنا، نماد گروه دیگری بود که فرهنگ دیگری داشتند و مسلمانان باید با آنها تمایز داشته باشند. موضوع همجنسبازی و تغییر جنسیت غیرضروری نیز چنین آثاری را به دنبال دارد که باید با مطالعه دقیق، از آن پرهیز شود و نباید موضوع را سادهسازی کرد.
آیا فرد تغییر جنسیت داده، تمام آثار جنسیت جدید را دارد یا اینکه فقط ظاهرش تغییر کرده و احکام وی، تابع جنسیت زمان تولدش است؟
در عرایض سابق، گفته شد که احکام فقهی تابع جنس است و با تغییر ظاهر، احکام عوض نمیشود.
آیا ماهیت جنسی افراد، به ظاهر فیزیکی آنها بستگی دارد یا تمایلات درونی؟
من فکر میکنم آن چیزی که جنس را تشکیل میدهد تمایلات درونی است، نه ظاهر فیزیکی افراد. ببینید ما برخی اختلالات پزشکی داریم، مثل افراد ششانگشتی. اختلالات جنسی نیز یک نوع اختلال است و نباید با هوسرانی اشتباه گرفته شود. اینکه دانش پزشکی بهصورت قطعی بتواند تمایلات درونی زنانه یا مردانه را در فرد تشخیص دهد، محل پرسش است؛ با این حال گر بتواند این کار را انجام دهد و واقعاً تشخیص دهد که این شخص که ظاهر مردانه دارد، تمایلات درونی زنانه دارد و صرفاً به دنبال همجنسبازی و هوسرانی نیست؛ چنین شخصی واقعاً مؤنث است. همینطور در مقابل، فردی که تمایلات مردانه دارد و ظاهر زنانه، اگر بهصورت قطعی بتوان آن را تشخیص داد، واقعاً مرد است و عدم توافق بین درون و بیرون، صرفا یک اختلال است.
آیا انسانها اختیار تعیین جنسیت خود را دارند؟
اصلاً جنس قابل تغییر نیست، اما در تغییر جنسیت باید به همه ابعاد آن نگریست. آیا اینکه هر کس بتواند ظاهر خود را تغییر دهد، مشکلات روانشناختی و جامعهشناسی ایجاد نمیکند؟ چرا پلیس، اجازه تغییر ظاهر اتومبیل مثل پلاک، شماره شاسی، رنگ و… را نمیدهد؟ چون در این صورت دیگر واقعیت خودروها از هم قابل تشخیص نیست و زمینه برای سوءاستفاده ایجاد میشود همین موضوع در رابطه با تغییر جنسیت غیرضروری نیز وجود دارد و باید در حکم فقهی به این ابعاد توجه کرد.
فقه معاصر
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت