وقتی حجاب «استایل» می‌شود: پیروزی با کسب و کار یا ایمان؟

تحلیل مونا مرادی از حجاب در عصر رسانه: حجاب به مثابه یک صنعت اقتصادی و ابزار درآمدزایی رسانه‌ای است. راهکار چیست؟

در روزگار امروز، حجاب دیگر تنها پوششی ساده نیست؛ بلکه نمادی از باورهای دینی، فرهنگ و اراده فردی زنان در جامعه محسوب می‌شود. حضور پررنگ رسانه‌ها و فضای مجازی در بازنمایی سبک پوشش، سبب شده است که انتخاب افراد در این زمینه، پیچیده‌تر و چندلایه‌تر از گذشته باشد.

در جهان امروز بسیاری از سبک‌های پوشش، حاصل تعامل میان بازار، رسانه و سیاست‌گذاری فرهنگی هستند. ترندهای اقتصادی و تصویرسازی‌های رسانه‌ای بر مفهوم زیبایی و نحوه انتخاب پوشش مردم اثر می‌گذارند و ضرورت بازتعریف زیبایی دینی و ارائه محتوای فرهنگی باکیفیت را بیش از پیش آشکار کرده‌اند.

پیوند پوشش با اقتصاد و سیاست رسانه‌ای

مونا مرادی، فعال اجتماعی و رسانه‌ای، تأکید می‌کند که حجاب با تحمیل یا ممنوعیت تثبیت نمی‌شود؛ بلکه باید از راه تقویت خداباوری _از نقش مادری گرفته تا کسب رزق حلال_ ،آموزش فرهنگی، و حمایت از انتخاب آگاهانه زنان مورد توجه قرار گیرد. و مجموعه‌ای از مؤلفه‌ها وجود دارد که می‌توان آن‌ها را نشانه‌های یک زیست دینی و مومنانه دانست؛ مؤلفه‌هایی که نیازمند نشست‌های تحلیلی و آسیب‌شناسی دقیق هستند. به گفته او، مسئله پوشش در جامعه امروز، بیش از آنکه فرهنگی باشد، به چرخه اقتصادی و رسانه‌ای وابسته است.

مرادی توضیح می‌دهد: «زمانی که پوشش به یک صنعت اقتصادی تبدیل می‌شود، رسانه دیگر تنها ابزار بازنمایی نیست، بلکه به وسیله‌ای برای فروش و سودآوری بدل می‌گردد. در چنین شرایطی، بخش های بزرگ اقتصادی با طراحی ترندها و استفاده از چهره‌های پرنفوذ رسانه‌ای، تعیین می‌کنند جامعه چه بپوشد و چگونه دیده شو از این طریق درآمد‌زایی می‌کنند.»

او به نمونه‌هایی چون ترندهای «دختر تمیز» یا «کلین‌گر» اشاره می‌کند که با ترویج سبک خاصی از ظاهر و رفتار، صنعت آرایشی و بهداشتی را دگرگون ساخته‌اند. «اینفلوئنسرها در این فضا به چهره‌های تجاری تبدیل شده‌اند و تولید محتوای رسانه‌ای در خدمت فروش محصولات است؛ در نتیجه، نوع پوشش و سبک زندگی زنان، به شدت از این چرخه اقتصادی تأثیر می‌پذیرد و تابع آن است.»

ظهور «حجاب استایل» و نفوذ اقتصاد در دین‌محوری ظاهری

به گفته مرادی، حتی در عرصه حجاب نیز این تأثیر آشکار است: «پدیده‌هایی مانند حجاب استایل نشان می‌دهد که اقتصاد تا چه اندازه در ظاهر دینی رسوخ کرده است. بسیاری از تولیدکنندگان پوشاک اسلامی، برای فروش بیشتر، بر موج ترندهای رسانه‌ای سوار شده‌اند و ارزش‌های دینی را به قالب‌های بازاری و تبلیغاتی درمی‌آورند.»

او می‌افزاید که در کنار این روند، مؤلفه‌هایی مانند خداباوری، رزق حلال، نماز و اخلاق حرفه‌ای که جنبه تصویری ندارند، در رسانه‌ها کمتر دیده می‌شوند؛ در حالی که همین عناصر بنیادین، تعیین‌کننده سلامت فرهنگی جامعه‌اند. همچنین انتخاب پوشش، چه در میان باحجاب‌ها و چه در میان بی‌حجاب‌ها، دیگر یک امر کاملاً فردی نیست؛ بلکه به تابعی از سیاست‌های اقتصادی و چرخه تولید محتوای رسانه‌ای تبدیل شده است که از طریق تصویرسازی مستمر، ناخودآگاه بر زندگی مردم تحمیل می‌شود.»

ترندهای زیبایی؛ از تردید تا اختلال هویت

مرادی در ادامه تحلیل خود، تأکید می‌کند که استانداردسازی زیبایی در فضای رسانه‌ای، اثرات عمیقی بر هویت فردی دارد: «وقتی تصویری خاص از زیبایی به ترند تبدیل شود، فرد نه‌تنها نسبت به ظاهر بلکه نسبت به باورها و جایگاه خود در خانواده و جامعه دچار تردید می‌شود.»

او معتقد است برای مقابله با این روند نباید فقط ممنوعیت‌ها را افزایش داد، بلکه باید زمین بازی را شناخت و با تولید محتوای فرهنگی، جذاب و رقابتی وارد عمل شد. بازتعریفی از زیبایی داشت. «در فضای مجازی حتی افراد مذهبی نیز ناخواسته درگیر قواعد این بازی هستند، ازاین‌رو باید تعادل فرهنگی و زیبایی‌شناسی دینی را تقویت کرد.»

بحران اخلاقی در بازنمایی پوشش

به گفته این فعال اجتماعی، برخوردهای غیراخلاقی و افشای تصاویر شخصی کسانی که در حوزه پوشش فعال‌اند، نشانه‌ای از بحران اخلاقی در فضای رسانه است. او هشدار می‌دهد که حذف و تخریب افراد به جای گفت‌وگوی فرهنگی، تنها شکاف‌ها را عمیق‌تر می‌کند.

سبک زندگی اقتصادی و رسانه‌ای؛ رقابت نابرابر فرهنگی

مرادی می‌گوید در زمین رسانه‌ای، یک طرف ترازو سبک زندگی جذاب و پرزرق‌وبرقی را تبلیغ می‌کند که از پشتوانه اقتصادی برخوردار است؛ در مقابل، جریان فرهنگی فاقد تصویر و جذابیت‌های بصری است و تنها با «نه» گفتن شناخته می‌شود. «رقابت فرهنگی بدون تصویر، در دنیای امروز غیرواقعی است؛ زیرا انسان رسانه‌ای، بیشتر تحت‌تأثیر افراد فعال در فضای مجازی قرار دارد تا رسانه‌های رسمی.»

نگاه جهانی به مسئله زن

او در بخش دیگری از گفت‌وگو، با اشاره به نگاه جهانی رهبران انقلاب اسلامی _از جمله حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری_ به مسئله زن و پوشش، تأکید می‌کند: «این نگاه هیچ‌گاه تحقیرآمیز نبوده، بلکه بر اصلاح ساختارهای ظالمانه و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی تأکید داشته است. ظلم به زنان در سطح جهانی — از مسابقات زیبایی تا حذف حقوق اولیه — جلوه‌ای از همین بحران فرهنگی است.»

نیاز به سیاست‌گذاری هوشمند و تولید محصول جایگزین

نکته حیاتی این است که ما با یک صنعت مواجهیم؛ صنعتی که در آن، افرادی که سبک‌های خاص پوشش را ترویج می‌کنند، در حقیقت مصرف‌کنندگان نهایی یک محصول یا سبک زندگی صنعتی هستند. اگر هدف تغییر این سبک باشد، راه مقابله با آن، برچسب زدن نیست، بلکه تولید «محصول جایگزین با کیفیت» است.

سیاست‌گذاری فرهنگی باید از رویکرد تقابلی فاصله گرفته و بر مبنای اراده‌مندی و انتخاب آگاهانه افراد طراحی شود. در چنین چارچوبی است که می‌توانیم محتوای فرهنگی باکیفیت (چه در حوزه پوشش، چه در رسانه، فیلم و سریال) ارائه دهیم؛ همان‌گونه که نمونه‌های موفقی در تاریخ سینمای ایران وجود داشته است.

در نهایت، تجربه‌ها اثبات می‌کنند که تغییر فرهنگ با تحمیل و ممنوعیت‌ها میسر نیست. راه پایدار، در ارائه درست ارزش‌ها، سیاست‌گذاری هوشمندانه و حمایت از انتخاب آگاهانه زنان نهفته است. این رویکرد، حجاب را از یک مسئله صرفاً دینی یا ممنوعیتی خارج کرده و آن را به الگویی الهام‌بخش، فرهنگی و اجتماعی برای جامعه امروز ایران تبدیل خواهد کرد.»

خبرگزاری مهر