نگاهی به جایگاه زنان مسلمان و دانشمند در دوران صفویه

دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان گفت: بانوان حکیم و دانشمند از زمان حکومت صفویه در ایران تربیت می شده اند، با این وجود بعضی از تاریخ نگاران سعی در حذف نام بانوان در طول تاریخ داشته اند.

نگاهی به جایگاه زنان دانشمند در دوران صفویه

در عصر حاضر جایگاه زنان به بحران هویتی دچار شده است. با وجود تلاش های جنبش‌های فمینیستی در ارتقاء نوع نگاه به زن و شأن و جایگاه این قشر از جامعه، این سیر تنها در زمینه حقوق زنان و حوزه جامعه شناختی شکل گرفته است و به بانوان و جایگاه آنها در حوزه تفکر و اندیشه ورزی چندان که باید و شاید پرداخته نشده است. این خلاء در حوزه تفکر و اندیشه ورزی  زنان یک مسئله جدی است و خبرگزاری مهر در رابطه با این موضوع با علی کرباسی زاده اصفهانی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان و رئیس خانه حکمت اصفهان گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه خواهید خواند:

اگر بخواهیم چند تن از بانوان عالمه اصفهان را نام ببریم، این افراد چه کسانی هستند؟

در واقع در دوران صفویان و در شهر اصفهان حکیمانی حضور داشته اند که زنان خانواده آنها و همسرانشان از تحصیلات علمی برخوردار بودند و اگر بخواهیم به معرفی یک نفر از ایشان بپردازیم، می‌توانیم به سرگذشت آمنه بیگم، دختر مرحوم ملأ محمدتقی مجلسی و خواهر مجلسی دوم، صاحب بحار الانوار اشاره کنیم. آثاری که از ایشان تا به امروز در دست ما باقی مانده است، بیشتر در رابطه با فقه و اصول و ادبیات است. با این وجود بنده بعید می‌دانم که ایشان در امور عقلی صاحب نظر نبوده نباشند و قطعاً چنین بانوی دانشمندی که فردی همچون ملأ صالح مازندرانی توانسته به آثار او تکیه کند و مستند است که از محضر او استفاده کرده، بعید است که در علوم عقلی هیچ‌گونه ورودی پیدا نکرده باشد، یا به عنوان نمونه ام سلمه کاشانی، نوه ملأ محسن فیض که متوفی ۱۳۱۴ است. البته نکته ای در اینجا وجود دارد و ذکر آن خالی از لطف نیست این است که ما به این دلیل از نام این افراد اطلاع داریم که آنها در بیت علما حضور داشته اند. البته بانوان دانشمندی هم بوده اند که به دلیل عدم حضور در بیت علما و زندگی در خانواده‌های معمولی گزارشی از آنها در تاریخ ذکر نشده است. در حال حاضر گزارش‌هایی که در دست ماست به طور معمول یا از همسران و مادران و دختران و وابستگان حکومتی و پادشاهان صفوی است و یا از وابستگان دانشمندان آن زمان و در موارد کمی هم از افراد معمولی نام برده شده است.

به جز موارد اندکی مانند دوره فترت و وابستگی نسَبی به حاکمان و دانشمندان که علت یاد کردن از آنها نام آشنا بودن آنهاست، علت کمرنگی زنان در تاریخ چیست؟ آیا تاریخ مرد نگار موجب شده است که روح زنانه در آن کمتر دیده شود و یا اینکه علت مهجوریت زنان به دلیل روحیه و شخصیت آن هاست؟

در حال حاضر در جامعه سنتی ایران، هنوز هم در برخی شهرها و روستاها با وجود پیشرفت علم و بهبود امکانات تحصیل همچنان دخترانی وجود دارند که به آنها اجازه تحصیل داده نمی‌شود. حال اگر به ۵۰ یا ۲۰۰ سال پیش برگردیم بانوان دانشمندی که نام آنها در گزارشات تاریخی به ثبت رسیده است، در خاندان های دانشمند پرور و خانه علما حضور داشته اند. این زنان نزد پدران و شوهران خود و در خانه به کسب علم می‌پرداختند و تا اندازه ای هم محدودیت رفت و آمد داشتند. به عنوان مثال مرحوم بانو امین یکی از بزرگان و مجتهدان در جهان اسلام است که بنا بر اظهارات ایشان، پس از ازدواج به دلیل محدودیت‌هایی که وجود داشت و با توجه به قبول مسئولیت هشت فرزند خود، اساتید حوزه علمیه را به منزل خود دعوت می‌کردند؛ استادان عالی رتبه ای همچون مرحوم سید علی نجف آبادی و برخی اساتید دیگر.

گاهی در طول تاریخ بانوان از طرف برادر، همسر و یا پدر خود تحت فشار بوده‌اند و به ناچار زود تسلیم می‌شدند. بنابراین در صورت توجه درست به آموزش‌های صحیح سنت اصیل اسلامی، بانوان می‌توانند اطرافیان خود را متقاعد کنند که غور در علوم عقلی نه تنها بر خلاف سنت نیست بلکه در متن قرآن و داستان‌های قرآنی نیز به زنان در جایگاه اصلی و فردی آنها بسیار پرداخته شده است. با وجود اینکه تنها بانویی که با اسم خاص در قرآن از وی یاد شده است حضرت مریم (س) است، اما زنان دیگری نیز در قرآن مورد اشاره قرار گرفته اند؛ زنانی همچون همسر لوط، همسر ابراهیم، همسر عزیز مصر، همسر ابولهب، دختران لوط و… . در خلال مطالعه قرآن باید به این نکته توجه کرد که در هیچ کجای قرآن نیامده است که این قشر از جامعه باید محدود شوند و جایگاه اجتماعی زنان نامبرده را مورد بررسی قرار می‌دهد. بنابراین سنت‌های نادرستی که به اسم اسلام در جامعه ما رواج دارد و متاسفانه برخی از علمای ما نیز به آن سنت‌ها دامن زده اند مانع از رشد بانوان شده است و همین مسئله موجب شده است که خود باوری  زنان کمتر شود. حتی برخی از بانوانی که در سمت های اجتماعی و سیاسی حضور دارند، با وجود آنکه باید خودباوری را در میان زنان تقویت کنند آن را تضعیف می‌کنند.

به نظر شما بانوی مجتهده، بانو امین به عنوان یک زن معاصر متفکر دانش خود را وامدار بستر فرهنگی، اسلامی و خانوادگی خویش است و یا اینکه یک کنشگری درونی هویت زنانه ایشان را در بستر تاریخی شکل داد و از ایشان یک بانوی عالمه و فاضله ساخت؟

اگر به مصاحبه‌ای که این مرحومه داشته اند رجوع کنید و از آنچه از شاگردان ایشان که بنده یا به صورت مستقیم یا با واسطه شنیده ام، در مجموع می‌توان گفت که ایشان با مشکلات اندکی از ناحیه خانواده خود برای تحصیل مواجه بوده اند و گاهی این بانوی دانشمند این موارد را به صراحت نگفته اند اما در گفتار شاگردان ایشان هست که برخی اوقات بانو امین حتی از ناحیه همسرشان و یا خاندان شوهر و خانواده خودشان محدودیت جدی داشتند. با توجه به اینکه در آن زمان تمام امور داخل منزل بر عهده زن بوده و همسر ایشان نیز پسر عمویشان بوده است و پدران هر دو از تاجران سرشناس اصفهان (امین تجار) بوده اند، رفت و آمدهای کاری و تجاری به منزل آنها زیاد بوده است. با وجود تمام این موارد اما کنشگری درونی ایشان سبب رشد ایشان شده است و این موضوع نشان دهنده این است که بانو خود را باور داشته‌اند و اگر مانند سایر بانوان در زمانه خود عمل می‌کردند، از زندگی بسیار بی دغدغه ای برخوردار بودند چرا که تمکن مالی پدر، پدر شوهر و همسر ایشان در سطح بسیار خوبی قرار داشته است.

به نظر شما می‌توان گفت یکی از دلایلی که از بانوان متفکر و عارف در تاریخ تمدن اسلامی کمتر نامی به میان آمده، بهره ذهنی کمتر آنان در مقایسه با مردان بوده است، چنانچه در برخی از روایات هم سخنانی شبیه به این داریم؟

در برخی از تفاسیر کم بهره بودن زنان از عقل و ایمان با اختلافاتی نقل شده است و برخی از علمای ما از حیث سند و دیگر مولفه ها ایراداتی را بر این گونه احادیث وارد دانسته‌اند. به عنوان مثال برخی از فقهای ما همچون آیت الله جوادی آملی اعتقاد دارند که برخی از روایات نقل شده بر فرض صحت، قضیه خارجیه و شخصیه است نه حقیقیه.

به عنوان مثال در یکی از این احادیث بحث نکوهش تربیتی افرادی که موجب به راه افتادن جنگ جمل شده اند مطرح بوده است و این موضوع قابل تعمیم به ماهیت همه بانوان نیست. بحث بهره ذهنی خانم‌ها در سنت متداول که گفته می‌شود زنان از لحاظ عقلی ناقص هستند و یا نسبت به مردان بهره کمتری از هوش و استعداد دارند، یا اینکه از دنده کج آدم آفریده شده اند و این قبیل سخنان که متأسفانه در فرهنگ عامه وجود دارد، در بعضی از اسطوره های قدیمی وجود داشته است و بر فرهنگ عامه تاثیرگذار بوده است.

از نظر شما نگاه سنتی به بانوان در جامعه ما از گذشته تاکنون تغییری هم کرده است و یا اینکه در حال حاضر نیز با همان نگاه در لباسی جدید و روشن فکر مآبانه مواجه هستیم؟

متأسفانه مواردی در سنت ما وجود داشته که موجب شده است برخی از تاریخ نگاران هنگامی که برای نگارش سرگذشت علما به نام بانوان می‌رسیده اند آنها را حذف کرده و یا اگر زنان مشهوری بودند و نمی‌توانستند نام آنان را ذکر نکنند، در حد دو سه سطر آن هم با القاب عالمه، فضیله و… سرگذشت و احوال این عالمان را توصیف می‌کردند و بیشتر هم درباره پدران و همسران آنها سخن می‌گفتند. در حالی که وقتی به قرآن مراجعه می‌کنیم «مریم بما هو مریم» مطرح است و چقدر زیباست که قرآن کریم از حضرت مریم دفاع می‌کند و حتی به حضرت عیسی به عنوان پسر مریم اشاره می‌کند.

بنابراین اگر بخواهیم فهرستی از بانوانی که در گذشته در زمینه علوم اسلامی تلاش می‌کردند را داشته باشیم، باید گفت که این فهرست ناقص خواهد بود. بانوانی در آن زمان وجود داشته اند که از نظر علمی در جایگاه بالاتری قرار داشتند و با این وجود نادیده گرفته شدند، چرا که در آن زمان مردسالاری حاکم بوده است. نکته دیگر این است که مردانی که رشد کرده اند در بسیاری از موارد مرهون بانوان بوده اند. بسیاری از کتاب‌هایی که اهدا شده است خطاب به خانم‌هاست و این موضوع در جای خود بسیار اهمیت دارد. البته برخی از آنها بی انصافی کردند و اهدایی ندارند و این اهدایی ها مهم است. گاهی در خاطرات دانشمندان قدیم و دوران معاصر می‌خوانیم که بانوانی که امور منزل و آشپزخانه را بر عهده داشتند تا چه اندازه توانسته‌اند در تربیت درست مردها در بیرون از منزل تاثیرگذار باشند و این مسئله ای مهم است.

آیا در فقه اسلام نیاز به بازنگری به خصوص در حوزه زنان احساس می‌شود؟

بله، دقیقاً. برای مثال برخی از بانوان دانشمند ما فعالیت‌هایی را انجام داده اند و بازنگری هایی در مسائل فقهی صورت گرفته است، هرچند که گاهی دیدگاه های نادرست و افراط گرایانه در آنها مشاهده می‌شود. با این وجود نمی‌توان با استناد به این دلایل اجازه سخن گفتن را از آنان سلب کرد.

آقای دکتر همانطور که فرمودید در دوره‌هایی از تاریخ بانوان به خوبی برجسته شده اند و برخی علما و عرفا نگاه مثبتی به زنان داشتند. حتی نگرش ابن عربی نیز به زن و جایگاه زنان بسیار والاست به گونه ای که زن را در برخی موارد از مرد برتر می‌داند، چرا که زن هم مظهر قابلیت و هم مظهر فاعلیت است. حال، با در نظر گرفتن این مسائل از نظر شما این نوع نگاه و شأنیت بانوان در عصر حاضر مهجور واقع شده است؟ و آیا عرفا و فلاسفه ما در عصر کنونی تا چه اندازه به تبیین جایگاه زنان پرداخته اند؟ چرا که در حوزه فمینیست بیشتر در عرصه اندیشه و تفکر به این مسائل پرداخته می‌شود. این خلأ از کجا نشئت می‌گیرد؟

در ابتدا باید بگوییم ابن عربی از یک دیدگاه عرفانی عمیق برخوردار بوده و بانوان را درک می کرده است. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که یکی از بانوان فاضل و دانشمند اصفهانی در آن زمان با ابن عربی دیدار داشته است و قصیده‌ای نیز در وصف این فیلسوف بزرگ سروده که معروف است و با عنوان ترجمان «الاشواق» به چاپ رسیده است.

امثال آیت الله جوادی آملی نیز بر اساس همان مبانی عرفانی و حکمی در این دوره به دفاع از بانوان و جایگاه آنها پرداخته اند و شهید مطهری را نیز در کنار این گروه از دانشمندان می توان قرار داد. البته باید گفت که شهید مطهری قطعاً اگر در شرایط کنونی بودند در آثار خود بازنگری می‌کردند و کارهای دقیق‌تری ارائه می‌دادند، اما همین کتاب حقوق زنان که توسط ایشان نوشته شده است، با گذشت چند دهه از زمان نگارش آن هنوز قابل استفاده است و پاسخ بسیاری از اشکالاتی که بانوان در مواجهه با شبهات موجود دارند در آثار ایشان یافت می‌شود.

در رابطه با مسئله فلسفه و بانوان فعال در این رشته علمی باید گفت که در ظاهر بانوان تحصیل‌کرده حتی در رشته‌های علوم عقلی کم نیستند، اما تصور بنده این است که خودباوری در میان آنها کم است. به عبارتی در رشته های مرتبط با فلسفه در دانشگاه‌ها دانشجویان بسیار کمی داریم. حتی حضور بانوان در این رشته پر رنگ‌تر از مردان است، اما دانشجویان تاثیرگذار که قلم خوبی داشته باشند و این توانایی را داشته باشند که در حیطه کاری خود موثر واقع شوند و آثار و نظریات دقیقی ارائه کنند، بسیار کم است و علت این مسئله این است که همچنان سنت پیشینه تأثیر گذار است، البته منظور بنده تعالیم نادرست است نه سنت اصیل. گاهی دیده‌ام که برخی از همکاران، حتی در لوای شوخی معتقدند که فلسفه با مردها بهتر می‌تواند ارتباط داشته باشد در حالی که دیده می‌شود خانم‌ها توانسته‌اند در فلسفه به خوبی ظاهر شوند و در حوزه عرفان و به معنای خاص در حوزه علوم عقلی قلم فرسایی کنند؛ و در مطالب مربوط به فلسفه مشایی، شیخ الرئیس و دیگران ورود کردند.

از طرفی هم اکنون زمانه‌ای است که اقبال به علوم فلسفه و حکمت کمتر شده است و حتی در آقایان هم بسیار کم شده است و این نگرانی وجود دارد که در حال حاضر چقدر از افراد درجه یک در حوزه حکمت و فلسفه اعم از زن و مرد وجود دارد که جایگزین نسل قبلی شوند.