قصه روزی که حجاب، از حریم شخصی به عرصه سیاست قدم گذاشت

یک پژوهشگر فقه سیاسی با سیاسی‌دانستن حجاب و نقش آن در مرزبندی هویتی زن مسلمان، تأکید می‌کند به‌رغم ضرورت بازنگری در برخی احکام زنان متناسب با زمان، حجاب در جمهوری اسلامی باید «سخت‌گیرانه» حفظ شود.

منظور از کرامت زن آزاد مسلمان این نیست که خداوند بیهوده پارتی‌بازی کرده باشد، بلکه خود زن در اینجا یک عاملیتی داشته و لیاقتی به واسطۀ کاری پیدا کرده است. آن شایستگی عبارت است از انتخاب اسلام. یعنی خداوند می‌خواهد بگوید برای من اینکه یک زن از روی اراده و آگاهی دین اسلام را انتخاب ‌کند و ذیل تعهد الهی قرار گیرد، خیلی متفاوت است با زن کنیزی که در جریان جنگ‌ها به غنیمت گرفته شده و به زور مسلمان شده است و با زن کافر یا اهل کتابی که این انتخاب را انجام نداده‌ و هنوز خود را به آن رشد عقلی و ارادی نرسانده است.

همچنین با زن عشایر، چون از کسانی بودند که در سال‌های پایانی حکومت پیامبر (ص) مسلمان شده بودند و معمولاً نه از روی انتخاب بلکه از باب اینکه از منافع حکومت برخوردار باشند مسلمان می‌شدند، تازه متمدن شده و هنوز خیلی از ویژگی‌های تمدنی را نتوانسته بودند کسب کنند.

درحالی‌که حجاب یک صفت تمدنی است و هنوز زن عشایر وسط جامعه نیست و اساساً فلسفۀ حجاب این است که زن چگونه در جامعه بیاید که کرامتش حفظ شود؟ می‌خواهم اهمیت انتخاب و ارادۀ زن مسلمان را پررنگ کنم.

زن حرۀ مسلمان، با یک انتخاب آگاهانه، با مدنیت و یک ذهن پیشرفته، اسلام را انتخاب کرده در برابر تمام هزینه‌هایی که در مقابل این انتخاب به او تحمیل می‌شود، مقاومت کرده و متقابلاً اسلام هم حقوق و کرامت مضاعفی نسبت به سایر زنان برای او قائل شده است.

سؤال این است که زنی که امروزه مسلمان است و مانند زنان صدر اسلام قبلاً کافر نبوده و چنین تصمیم پرهزینه‌ای نگرفته، خداوند چرا به او کرامت داده است؟

می‌خواهم بگویم آن تصمیم هزینه‌ساز و آن ارادۀ مستقل هنوز هم وجود دارد؛ اتفاقاً زنان امروزی، هر لحظه دارند انتخاب می‌کنند. قدرت رسانه‌ و فشار اجتماعی الان قابل مقایسه با صدر اسلام نیست. من معتقدم برای زن مسلمان امروز باید صد برابر بیشتر نسبت به صدر اسلام کرامت قائل شد.

من در بحث‌های فقهی یک نظری دارم و معتقدم که موضوع زن، جزو موضوعاتی است که استحاله شده است؛ یعنی ما الان نمی‌توانیم لزوماً همه احکامی که برای زن مسلمان ۱۴۰۰ سال پیش وجود داشته را عیناً برای زن امروزی نیز داشته باشیم (نه به آن معنا که فمنیست‌های مسلمان و روشنفکرها می‌گویند). از بیش از صد سال پیش که به هردلیل زن مسلمان از مهجوریت تاریخی خود خارج شده است، این خروج یک تبعات مثبت و منفی داشته است که در موضوع زن در فقه اثر گذاشته است و ما اتفاقاً در احکام مرتبط با زن باید کرامت زن را بیشتر لحاظ کنیم و حقوق و آزادی‌های بیشتری به او بدهیم.

یک کسی به من می‌گفت این همه می‌گویید احکام متناسب با زمان و مکان تغییر می‌کند پس چرا حجاب را ثابت نگه داشتید؟ چون کرامت زن الان بیشتر باید حفظ شود و حجاب هم چون یک حکمی است که به زن کرامت می‌دهد، باید بیشتر روی آن پافشاری شود.
صریح باید بگوییم که دین اسلام می‌خواهد بین اقسام هویت‌های دینی زنان دیگری‌سازی کند و یک مرزبندی ایجاد کند.

یکی از نمودهایی که غیریت در آن نشان داده شده، حجاب است. چرا خداوند برای زنان دیگر حجاب را واجب نکرده است؟ بخاطر همین دیگری‌سازی. اساساً به نظر بنده حجاب ماهیتاً حکم سیاسی است. موضوع علم سیاست قدرت است. پس وقتی می‌گوییم حجاب سیاسی است باید حجاب را درنسبت با قدرت و حکومت توضیح دهیم.

من سؤال می‌کنم که چرا حجاب در جایی واجب شد که پیامبر در آن قدرت سیاسی گرفته است؟ اگر فقط فلسفۀ حجاب، شهوت و نگاه مرد و اینها بود که حکم حجاب می‌توانست در مکه واجب شود.

اینکه چرا این اتفاق در زمان دولت پیامبر افتاد یک جنبۀ سیاسی دارد و آن این است که این حکم کاملاً در برابر وضع زنان یهود و نصاری قرار می‌گیرد؛ یعنی پیامبر خواسته که زن مسلمان را که هم تحت قدرت دولت اسلام قرار دارد و هم با رفتار و حجاب خود قدرت دولت پیامبر را تثبیت می‌کند، از زنان دیگر متمایز کند. چرا که زنی که در ذیل قدرت اسلام است، باید کرامت، متانت و پوشش بیشتری داشته باشد تا زنی که ذمی است و خارج از قدرت پیامبر است.

حجاب به لحاظ لفظی به معنای مرز است. فقط مرز بین محرم و نامحرم ایجاد نمی‌کند بلکه بین محرم‌ها هم مرزبندی ایجاد می‌کند. زن کافر و اهل کتاب هم محرمند ولی حجاب قرار است بین زن مسلمان و اینها هم مرزبندی ایجاد کند.

حالا آیا در جمهوری اسلامی حجاب باید باشد یا خیر؟ نه تنها باید باشد بلکه باید آن را سفت و سخت گرفت و از دست نداد. چون این زن دارد قدرت رسمی سیاسی اسلام را تقویت می‌کند و با زن غربی فاصله گذاری می‌کند. درحالی‌که زن در غرب موضوع جنسی قرار گرفته است.

مطالعه متن کامل

روح‌الله شمسی کوشکی، پژوهشگر فقه سیاسی و استاد حوزه و دانشگاه