فرآیند ورود زنان به عرصه سیاست و قدرت در ایران

به گزارش جهان بانو، با نگاهی اندک به سیر قابل لمس و آشکار ورود زنان به مناسبات سیاسی و نظام تصمیم گیری در کشورهای گوناگون، متوجه می شویم که اراده ای وسیع و رو به افزایش جهت بالندگی و ارتقاء سهم زنان در قدرت وجود دارد. این اراده از مزایای مختلف و بهره وری مثبتی […]

زنان در ساختار قدرت و سیاست در ایران

به گزارش جهان بانو، با نگاهی اندک به سیر قابل لمس و آشکار ورود زنان به مناسبات سیاسی و نظام تصمیم گیری در کشورهای گوناگون، متوجه می شویم که اراده ای وسیع و رو به افزایش جهت بالندگی و ارتقاء سهم زنان در قدرت وجود دارد. این اراده از مزایای مختلف و بهره وری مثبتی که حضور زنان را ارزشمند می کند، سرچشمه می گیرد. اتفاقاتی که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد، همگی گزاره هایی هستند که به تازگی نمود پیدا کرده اند و در صورت توجه به آن ها، متوجه تغییراتی اساسی در مناسبات و تقسیم بندی های جنسیتی در قدرت و سیاست خواهیم شد.

دبیرخانه کابینه کشور عراق اعلام کرده است که بانوان این کشور ۹۷ کرسی از مجموع ۳۲۹ کرسی مجلس (۲۹.۴ درصد) عراق را تشکیل می دهند؛ یعنی چیزی در حدود یک سوم مجلس این کشور که بالاترین میزان و دستاورد محقق شده توسط زنان عراقی در تاریخ پر فراز و نشیب این کشور است. همچنین برای نخستین بار در تاریخ کشور تونس، رئیس جمهور این کشور به یک زن ماموریت داد که کابینه دولت جدید را تشکیل بدهد. پس از این دستور، کابینه کشور تونس حضور پر قدرت زنان را با کابینه ای متشکل از ۱٠ وزیر زن مشاهده کرد و به همین دلیل بود که وزارت خارجه آمریکا به دولت تونس تبریک گفت.
 

باید به این موضوع باور داشت که پرداختن به مقوله بانوان کاری مهم و همچون یک فریضه است. امّا در ایران هنوز مردان بسیاری وجود دارند که معتقدند منصب ها و سمت های حکومتی همچون غنیمت هستند. آنان میانه ای با ورود زنان شایسته به عرصه سیاسی کشور ندارند و به همین دلیل حضور زنان کنشگر در زمینه های مختلف همواره یکی از خواسته ها و چالش‌های قدرت سیاسی بوده است. اگر چه که با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی زمینه لازم برای بالندگی و بازگشت به مقام، هویت و منزلت زنان تا اندازه ای فراهم شد و به همین دلیل بنیان گذار کبیر انقلاب صراحتا بیان کردند که زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند.  با این حال در طی این ۴ دهه و با در نظر گرفتن نسبت زنان به مردان در جمعيت و کنشگری آن ها در زمینه هاي گوناگون و در بطن جامعه ای که مرد سالار است، سهم ‌دهي به زنان در قدرت و پذیرش آنان در این ساختار، هیچ گاه به اندازه ای نبوده است که مورد پسند زنان فرهیخته این مرز و بوم قرار گیرد.

در زمان کنونی دیگر نمی توان بانوان و تقسیمات جنسیتی را در ساختار قدرت از نظر پنهان کرد. بایستی با فراهم کردن سازوکارهای دموکراتیک، تسلط بر جانب داری های مردانه را که موضوعی رواج یافته به حساب می آید، کاهش دهیم و همچنین به وسیله ابراز وجود زنان، سهم آن ها را در عرصه های عمومی و بیرونی ساختارهای قدرت، اقتصاد و مواردی از این دست، آماده و مهیا کنیم.

ما در دنیایی زندگی می کنیم که کشوری مانند رواندا قریب به دوسوم کرسی‌های مجلس خود را به بانوان اختصاص داده است و بهترین رکورد نمایندگان زن پارلمان را در میان کشورهای جهان دارد. همچنین باید از افغانستان که کشوری با مصائب و معضلات دائم الوجود در همسایگی ماست نیز نام برد که تا پیش از اینکه طالبان به قدرت برسد، هشت زن با حکم رئیس جمهور به عنوان معاون اجتماعی هشت ولایت تعیین شدند و علاوه بر این ها، مصادیق دیگری نیز از کشورهای گوناگون با نگرش های همسان که روند انجام عدالت جنسیتی را تداعی می کنند، وجود دارند.

ادامه دار بودن این روند برای بانوان کشور ما که نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند، مطلوب نیست. همچنین این وضعیت نشانه ی خوبی از نظام اجتماعی ایران با قدمتی هشت هزار ساله نیست و باید گفت که این نوع نگرش عواقب ناخوشایندی در آینده خواهد داشت و ممکن است اعتماد اجتماعی بانوان با زوال رو به رو شود و آسیب ببیند. بنابراین نگاه کلان حاکمیتی به موقعیت زنان در افق سیاسی ایران به تحول آفرینی نیاز دارد و با تغییر نگرش دموکراتیک به موضوع بانوان، می توان روند ورود آنان به عرصه قدرت و حاکمیت را تسهیل کرد.

منبع: اتحاد خبر