شهناز امیری: مجموعه داستان کوتاه «تمساح» دغدغه‌های زنان و جامعه را مطرح می کند

به گزارش  جهان بانو مجموعه داستان‌های کوتاه تمساح که نوشته شهناز امیری، نویسنده شاهرودی است، به همت انتشارات کیان افراز منتشر و در بازار کتاب به مخاطبان عرضه شد. این مجموعه داستان کوتاه پیش از این در تعدادی از جشنواره های داستان نویسی استانی و کشوری برگزیده شده بود و به تازگی نیز توسط انتشارات […]

شهناز امیری: مجموعه داستان کوتاه «تمساح» دغدغه‌های زنان و جامعه را مطرح می کند

به گزارش  جهان بانو مجموعه داستان‌های کوتاه تمساح که نوشته شهناز امیری، نویسنده شاهرودی است، به همت انتشارات کیان افراز منتشر و در بازار کتاب به مخاطبان عرضه شد.

این مجموعه داستان کوتاه پیش از این در تعدادی از جشنواره های داستان نویسی استانی و کشوری برگزیده شده بود و به تازگی نیز توسط انتشارات کیان افراز در ۱۳۲ صفحه و قطع رقعی به چاپ رسید و روانه بازار شد.

شهناز امیری متولد تیرماه ۵۶ است و تحصیلات وی در مقطع ارشد حقوق بین الملل می باشد. همچنین او عهده دار دبیری انجمن اهل قلم شهرستان شاهرود است و در انجمن سینمای جوان به کسب دانش پرداخته است. این بانوی نویسنده در حوزه نگارش فیلمنامه نیز فعالیت می کند و در چندین جشنواره استانی و کشوری در بخش فیلمنامه و داستان انتخاب و برگزیده شده است. گفتنی است که اولین مجموعه داستان او سیزده زن نام داشت که در سال ۹۵ به چاپ رسید.

این کتاب دارای داستان‌هایی مانند تمساح، تونل، دندان عقل، موسیقی ترنگ، نگاه کاغذی، فقط یک ستاره و… است.

بر اساس آنچه که این نویسنده در ارتباط با مجموعه داستان کوتاه تمساح گفته است، این اثر داستانی به نوعی دغدغه‌های مسائل مرتبط با زنان و جامعه است. شهناز امیری در این مجموعه سعی کرده است تا نگاهی دقیق و موشکافانه به مسائل مرتبط با بانوان جامعه و حقوق آن ها داشته باشد و تمساح این مسیر را به کمال رسانده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

اتاق تاریک بود، یک تمساح از آب بیرون پرید و در یک آن، سر گاومیش را کشید لای آرواره‌های سنگینش گاومیش‌های دیگر معلوم نبود ترسیدند یا از اتفاق چیزی حس نکرده‌اند یک جا ثابت ایستادند سطح آب آرام شد صدای تلویزیون را کم می‌کنم و با پلک‌های سبک به ساعت نگاه می‌اندازم. شب از نیمه رفته نگاهم می‌سرد به میز عسلی کنار کاناپه. دستم دراز نمی‌شود «بار هستی» را بردارم و بخوانم سرم را یله می‌دهم به پشتی کاناپه و قبل از آن با مهارتی چندین ساله دست‌هایم را به پشت می‌چرخانم… چشم‌هایم را می‌بندم افکارم جان می‌گیرد و پشت پلک‌هایم رژه می‌رود اولین تصویر نورسا ایکدل است…

منبع: مهر