نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
گروه جهاد و مقاومت مشرق – کتاب «شهر زنان بیوه» نوشته حیفا زنگنه، یکی از آثار برجسته این نویسنده، نقاش و فعال سیاسی کرد عراقی است. این کتاب که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، روایتی عمیق و انسانی از تجربیات زنان بیوه در بستر جنگ و بحرانهای سیاسی در عراق ارائه میدهد.
بیش از ۹۰ درصد زنان این کشور بیوه هستند!
«شهر زنان بیوه» در زمانی نوشته شده که عراق پس از تهاجم آمریکا در سال ۲۰۰۳ و سقوط رژیم صدام حسین، درگیر آشوبهای داخلی، درگیریهای فرقهای و حضور نیروهای خارجی بود. این دوره با تلفات گسترده انسانی، آوارگی و افزایش تعداد زنان بیوه به دلیل جنگ و خشونت همراه بود. حیفا زنگنه که خود تجربهای مستقیم از جنگ و فعالیت سیاسی در خاورمیانه داشت، در این کتاب به زندگی این زنان میپردازد و تأثیر جنگ بر هویت، خانواده و جامعه آنها را بررسی میکند.
کتاب بهویژه بر تجربیات زنان بیوه در شهرهای عراق، از جمله بغداد، تمرکز دارد و آنها را بهعنوان قربانیانی غیرمستقیم اما عمیقاً آسیبدیده از جنگ نشان میدهد. زنگنه از زاویهای فمینیستی و انسانی به این موضوع نگاه میکند و تلاش میکند صدای این زنان را که اغلب در سایه رویدادهای بزرگتر نادیده گرفته میشوند، به گوش جهانیان برساند.
حیفا زنگنه که در سال ۱۹۵۰ در بغداد متولد شد، تحصیلاتش را در رشته داروسازی در دانشگاه بغداد (۱۹۷۴) به پایان رساند. فعالیت سیاسی او با عضویت در حزب کمونیست عراق آغاز شد که به دلیل آن در دهه ۱۹۷۰ دستگیر شد، اما از اعدام گریخت. او سپس به سوریه و لبنان مهاجرت کرد و در سازمان آزادیبخش فلسطین فعالیت داشت. زندگی او در لندن نیز بر دیدگاه جهانی او تأثیر گذاشت. این تجربیات، بهویژه زندگی در مناطق جنگی، او را به نوشتن درباره زنان و جنگ سوق داد.
بخشی از این کتاب را برایتان انتخاب کردهایم…
شایسته عزیز یک کارگر است که با دکتر سلام اسماعیل، رئیس سابق پزشکان ردهپایین بغداد، ازدواج کرده است. او شاهد حمله وحشیانه پیشقراولان به شهر فلوجه بوده است. او در ژانویه ۲۰۰۷ به بغداد رفت و به وضوح بغداد اشغالی را توصیف میکند و اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدهد که در هیچیک از روزنامههای نیویورک یا لندن نمیتوانید بخوانید:
بغداد به یک شهر ارواح تبدیل شده است. بیشتر ساکنان شش و نیم میلیون نفری آن در خانههای خود زندانیاند و به وضوح مشخص است که به زودی مجبور خواهند شد به کارهای خطرناک روی آورند. بعد از غروب، بیرون آمدن از خانهها به سختی ممکن است. برخی از مردم در روز تنها بین پانزده دقیقه تا یک ساعت برق دارند که شبکه ملی آن را تأمین میکند. ما واقعاً خوششانس بودیم که یک ژنراتور داریم وگرنه مانند بسیاری از مردم باید در همین زمان محدود کارهایمان را انجام میدادیم و این در حالی است که در این فصل سال، بغداد از سرما یخ میزند و مردم هیچ راهی برای گرم کردن خانههایشان ندارند.
شبها صدای تیراندازی و شلیک موشک به طور مداوم شنیده میشود. هلیکوپترهای آمریکایی روز و شب در آسمان پرواز میکنند و در مناطقی آنقدر پایین میآیند که فقط چند سانتیمتر با بامها فاصله دارند؛ به همین دلیل خانهها پی در پی میلرزند. وقتی ارتفاع میگیرند، سربازان آمریکایی موشک پرتاب میکنند تا شورشیان، شبهنظامیان و هر کسی که با آنهاست را هدف قرار دهند. حتی یک دقیقه هم نمیتوان احساس امنیت و آرامش کرد. گلولهها از طرف خانههای شبهنظامیان شلیک میشود. ارتش عراق یا شبهنظامیان میتوانند هر زمان که بخواهند به خانههای شما یورش بیاورند و پسر، برادر یا پدر شما را دستگیر کنند و شما هیچ تصوری از این که چه زمانی دوباره آنها را خواهید دید، ندارید.
یک شب گروهی از سربازان آمریکایی، بدون هیچ اخطاری به خانه ما آمدند. آنها سعی داشتند ثابت کنند ما چریک هستیم یا اسلحه نگهداری میکنیم. پدر شوهر پیرم به پنجره اشاره کرد، جایی که چند هفته پیش ارتش ملیشیا از آنجا به خانه آتش گشود و یکی از گلولهها به فاصله چند سانتیمتر از سر خواهر شوهرم گذشت. سپس سربازان از پدر شوهرم پرسیدند: «تفنگ میخواهی؟» و اصرار داشتند که به او یک اسلحه بدهند. او گفت تمام چیزی که میخواهد این است که او و خانوادهاش را تنها بگذارند. (بخشی از ایمیلی از شایسته عزیز به اقوامش در خارج از کشور در ۲۷ فوریه ۲۰۰۷)
برای درک اولویتها برای زنان عراقی در زمان اشغال، توصیف موقعیت دشوارشان اهمیت دارد که البته فمینیستهای غربی با این نوع نگاه مخالفاند.
برای زنان عراقی، امکان انتخاب زندگی به ندرت پیش میآید. زنان همواره بخشی از خانواده و اغلب مرکز آن محسوب میشوند؛ مرکزی که معمولاً شامل پنج تا ده نفر و اعضای آن از همه سنین هستند. در خانوادههای سنتی عراق، افراد بر اساس گسترش از هسته خانواده تعریف میشوند. اگرچه دستاوردهای زنان تحصیلکرده و موقعیت کاریشان در خارج از خانه آنها را به سمت مدل خانواده هستهای و کوچکتر سوق میدهد، اما به سرعت با مخالفتهای فرهنگی مواجه میشوند. در دهه نود، در جریان فرقهگرایی، ساختار خانواده برای زنان کارکرد معکوسی داشت. خانواده گسترده به زنان این امکان را میداد که بچههای بیشتری داشته باشند حتی اگر در خارج از خانه کار میکردند؛ زیرا بچهها بین خالهها، عمهها و مادربزرگها بزرگ میشدند و عملاً کار به نوعی تقسیم میشد. اعضای هر خانواده ممکن است تعصبات مختلف قومی و نژادی در زمینه سیاسی داشته باشند، اما وفاداری به خانواده همواره به قوت خود باقی میماند.
امروز به دلیل گسترش خشونتها در کشور، بیش از نود درصد زنان در عراق بیوه هستند. وزارت امور زنان اعلام کرده است که حداقل سیصد هزار زن بیوه فقط در بغداد و بیش از یک میلیون در سراسر کشور وجود دارد. هر روز مردان بیشتری مفقود میشوند و این ارقام روزبهروز افزایش مییابد و خانوادههای بیشتری بدون حمایت باقی میمانند و از سوی دیگر، امکانات بسیار کمی در دسترس بیوهها قرار دارد.
تا سخنرانی پرزیدنت بوش مبنی بر «مأموریت انجام شد» در سال ۲۰۰۳، ششصد و پنجاه هزار غیرنظامی عراقی کشته شدند و در برخی مناطق به دلیل عملیات نظامی نیروهای تحت رهبری آمریکا و حملات گروههای مسلح، بازماندگان این خانوادهها در معرض قتلعام و کشتار قرار گرفتند.
پناهندگان فلسطینی در عراق نیز از این مقوله مستثنی نبودند. بعد از سقوط صدام، تنها به برخی از آنها دوباره پناهندگی داده شد. فلسطینیهایی که در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۶۷ و ۱۹۹۰ و طی سه دوره به عراق رانده شدند و خانههای یارانهای به آنها داده شد و حق کار و تحصیلات آزاد و استفاده از خدمات بهداشتی را داشتند، اما بعد از حمله آمریکا و اشغال عراق، تحت فشار اشغالگران و هدف شبهنظامیان قرار گرفتند. خانههای آنها مورد دستبرد قرار میگرفت و زنان و مردانشان دستگیر، شکنجه و سپس کشته میشدند. کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد (UNCHR) گزارش میدهد که فلسطینیان ساکن عراق مجبورند برای تأمین امنیت خود هزارها دلار به ارتش عراق بپردازند. کارت شناسایی اکثر آنها بیاعتبار است و دولت عراق از تمدید آن خودداری میکند، زیرا فلسطینیها به عنوان افرادی شورشی و مشکلساز شناخته میشوند. کشتارها یا خطاهای سهوی، آنگونه که به کرات دولتمردان آمریکایی و انگلیسی گفتهاند، تحت اشغال امری عادی شده بود و معمولاً با یک الگو دنبال میشد: بکش، سعی کن جنایت را لاپوشانی کنی، سپس بیانیه صادر کن و آن را به گردن شورشیان بینداز.
کشتار در عروسی قائم
در مه ۲۰۰۴، آمریکاییها دهکده ماکرالدیب را بمباران کردند و ۴۲ نفر از اعضای خانواده رکعت و صباح را کشتند. خانم صباح ۳۲ ساله جزء چند نفر از بازماندگان خانه رکعت بود. از جمله کشتهشدگان، علی و حمزه صباح، پسران جوان حلیمه صباح محمد، همسر حلیمه صباح حسین العلی، خواننده مردمی معروف در غرب عراق؛ فاطمه معانی، ۲۵ساله و دو پسر کوچکش رعد چهارساله و رائد شش ساله، سمیه همر حاجی رکعت و دو دخترش و حمده سلیمان بودند.
مشرق
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت