نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
از چند روز پیش در فضای مجازی باهم قرار ملاقات داشتیم و حالا نزدیک به ساعت شروع بازی ایران و فلسطین در قطر، چشمهای منتظرم به شوق دیدار دوست مجازیای که بعد از طوفان الاقصی و حمایتهای گروه زنان در جامعه بینالمللی با او آشنا شده و گاهی بیش از یک ساعت با هم صحبت کرده و دغدغهها و همدلیها و احوالات زنان مقاوم فلسطین و غزه میگفتیم، اطرافم را نگاه میکردم!
فضای اطراف ورزشگاه سرشار از حس همدلی با ملتی مظلوم است که مقاومت صد روزه شان در برابر حجم تجاوز ددمنشانه رژیم صهیونیستی به اسوهای از صبر و رضا در دید جهانیان مبدل نموده است. اکثر مردمی که از کشورهای مختلف و با ملیت متفاوت برای دیدن این بازی به سمت ورزشگاه راهی هستند پرچم فلسطین را به شانهها انداخته و با نمادهایی از حمایت مردم مظلوم اما مقتدر غزه، شور و هیجان عجیبی را به نمایش گذاشتهاند.
روایتی از جهان بانو در قطر پیامی برای زنان و مادران فلسطینی
روایتی از جهان بانو در قطر
پیامی برای زنان و مادران فلسطینی
غرق در تماشای زیباییهای خیرهکننده اطرافم بودم که صدای آشنای رامیه دلم را لرزاند… لحظهی موعود فرا رسید و با اشتیاقی وصف ناشدنی همدیگر را به آغوش کشیده و بوسیدیم و گرمای اشک ذوق، گونههایمان را نوازش داد!
صداهای آشنای دیگری شور تازهای به جانم انداخت و متوجه حضور ابتسام و ریما که خواهر کوچکشان شیرین را در آغوش داشتند شد و آنها را گرم و صمیمی در آغوش فشردم . دخترهای دوستداشتنی و فعال رامیه همان جذابیت تصاویرشان در فضای مجازی را داشتند و حالا در کنار آنها حس رفاقتمان پویاتر شده بود!
وارد ورزشگاه شده و با توجه به ازدحام جمعیت حاضر،بالاخره سکوی خالی بهاندازهی نشستن در کنار هم پیدا کرده و آماده حضور بازیکنان در میان صدای طبلها و شعارهای جالب هواداران ایرانی در حمایت از مردم غزه شدیم. رامیه درحالیکه شیرین را با گونه هایی منقش به پرچم فلسطین در آغوش داشت زیر لب ذکر میگفت. ابتسام و ریما که پرچم کشورشان را با افتخار تکان میدادند سعی در تکرار شعارهای هواداران ایرانی با لهجهی عربیشان داشتند!
بازیکنان هر دو تیم قبل از شروع بازی با احترام به شهدای غزه یک دقیقه سکوت نموده و با پخش سرودهای ملی هر دو کشور، همه هواداران با صدای بلند به ابراز احساسات همدلانه پرداختند. نگاهی به چهرههای امیدوار رامیه و دخترها انداخته و لبخندی روی لبهایم شکفت!
دقایقی از بازی نگذشته بود که اولین گل ایرانیها به دروازه فلسطین شور تازهای به ارمغان آورد و هواداران فلسطینی هم مشغول تشویق شدند انگارنهانگار که مسابقهای در حد بازیهای آسیایی باشد دوستانهترین دیدار درحساسترین بازیها به چشم میخورد و بعد از هر گل ایرانیها، قطعهای از آواز سالار عقیلی در وصف ایران توسط مسئولان قطری پخش میشد که همخوانی ابتسام و ریما برایم جالب بود و دستانشان را با هیجان میفشردم تا در شادی هم شریک باشیم. شیرین هم از فضای ورزشگاه به وجد آمده و بارها ابراز احساسات میکرد!
وقتی اولین گل بازیکن فلسطینی در دروازه مان کاشته شد همراه با عده زیادی از هواداران، فریاد شادی سر داده و شعارهای دلگرمکننده مان فضای ورزشگاه را صمیمیتر ساخت. رامیه و دخترها هم شادمانه فریاد میزدند و شعرهایی با زبان فلسطینی و با مضمون مقاومت و صبر خوانده و باران اشک شادی آمیخته با غم آوارگی و درد هموطنان نستوه و بردبارشان، حالمان را دگر گون میکرد!
زمان استراحت بین دو نیمه فرصتی شد تا گپ صمیمی درمورد احوالات صدروزهی مردمان غزه و فلسطین و اتفاقات اخیر با آنها که مرد خانهشان بهعنوان خبرنگار از جنوب لبنان به اوضاع جنگی منطقه اشراف داشت زده و درمورد بر نامههای حمایتگرانه آنها در گروه بینالمللی زنان که رامیه و دخترها از اعضای فعال آنها در جمعآوری اخبار مربوطه و انتشار آن در سطح جهانی بودند صحبت کرده و نگاه امیدوارانه آنها به آینده این جنگ نابرابر، قلبم را آرام کرد و به آنهمه امیدواری آنان غبطه خوردم!
نیمه دوم بازی هم با شور و هیجان بیشتری ادامه داشت و با دیدن هیجان دختران و زنان آزاده ملیتهای دیگر که به هواداری از فلسطین شعار میدادند امید به ظهور حکومت جهانی سراسر عدل و آرامش زیر پرچم اسلام که صلح مهدوی را برای جهانیان نوید میبخشید در ذهنم تداعی کرد و ناخودآگاه فریاد زدم اللهم عجل لولیک الفرج و صدای آمین بلند رامیه و دخترها زیبایی لبخند را به لبهایمان هدیه کرد!
بعد از بازی همچنان شعارهای الموت لاسرائیل و بالا بردن پرچم فلسطین توسط هواداران ایرانی و سایر ملیتها همهمان را به شادی مضاعف فرا میخواند و میدانستم که انعکاس چنین صحنههای جالب و دیدنی در سطح بینالمللی نگاههای بشردوستانه زیادی را به خود جلب خواهد نمود و مرتب با راهنمایی ریما و ابتسام برای ثبت عکس و فیلم از صحنههای مختلف حضور اقشار مختلف مردم در حمایت دوستانه از مردم مظلوم فلسطین، در جهت ماندگاری خاطرات مشترکمان تلاش میکردم!
پساز خوردن غذای فلسطینی در رستوران هتلی که آنها رزرو کرده بودند بازهم درمورد خاطرات و اتفاقات جالب و شنیدنی این روزها در ایران و لبنان برای حمایت از مردم فلسطین حرف زدیم و درمورد برنامهها و طرحهای جدیدمان برای همبستگی بیشتر بینالمللی جامعه زنان، ایدههای نابی را یادداشت کردیم تا با پیگیری آنها در کشورهایمان دنیا را با ایستادگی مردم فلسطین و غزه آشناتر نمود و خشم و انزجار از حملات وحشیانه اسرائیل را در قلوب آزادگان جهان بیشتر کنیم!
علیرغم خواسته مان زمان رفتن آنها به فرودگاه برای بازگشت به لبنان نزدیک بود و حس عجیبی در وجودم میجوشید و به سختی بغضم را فرو میخوردم اما با به آغوش کشیدن هر کدامشان بغضم را به باران اشک میسپردم و دستهایشان را صمیمانه میفشردم. شیرین هم که از فرط خستگی در آغوش گرم مادرش فرورفته بود را با اشتیاق بوسیده و برایشان آرزوی پیروزی و موفقیت و روزهایی که با نابودی اسرائیل به سرزمین مادری خود بازگشته و در کنار هموطنان غیور شان ویرانهها را آباد کنند نموده و از آنها خواستم که بهزودی در ایران عزیزمان با هم دیدار داشته باشیم .
خداحافظی سخت و زیبایی بود و با تصور اتفاقات زیبای امروز در دلم بهخاطر این حس قدرشناسانهی هواداران ایرانی در حمایت از مردم فلسطین، بیشتر از همیشه به ایرانی و مسلمان بودنم بالیدم!
گفتگوی جهانبانو با بانوان حاضر در مسیر مشایه
آشنایی با اولین موکب بین المللی زنانه
جملات کوتاه برای تشکر از بانوان خادم عراقی
چند توصیه برای مادران جهت در پیادهروی اربعین
به پاس ۱۰۰۰ روز خدمت
جریان مقاومت، جریانی است که باید همچنان خون تازه در آن دمیده شود
سختترین و سوزناکترین درد بشر، درد فراق است
مردم خوب میدانند چه کسی خدمتگزارشان است
یادبود بانوان آمل برای شهید رئیسی و شهدای خدمت