تحقیر خانه داری در جامعه مدرن

به نظر می‌رسد در چند سال گذشته، عبارت زنان خانه‌دار بیشتر از آنکه انتقال دهنده معنایی ارزشمند باشد، نوعی حس منفی را به مخاطب انتقال داده است. این موضوع هنگامی اهمیت خود را باز می‌یابد که مدیریت خانه را همچون یک موهبت که در اختیار بانوان قرار داده شده است تلقی کنیم. در این حالت […]

به نظر می‌رسد در چند سال گذشته، عبارت زنان خانه‌دار بیشتر از آنکه انتقال دهنده معنایی ارزشمند باشد، نوعی حس منفی را به مخاطب انتقال داده است. این موضوع هنگامی اهمیت خود را باز می‌یابد که مدیریت خانه را همچون یک موهبت که در اختیار بانوان قرار داده شده است تلقی کنیم. در این حالت توجه نکردن به مقوله «خانه» و ملزومات آن در سیاستگذاری و بی اهمیت جلوه دادن آن در رسانه ها، این بُعد از فعالیت های زنان را کمرنگ خواهد کرد. در رابطه با این موضوع خبرنگار جنس اول به سراغ پریچهر جنتی رفته است. این کارشناس و فعال رسانه‌ در جلسه ای که اخیرا با حضور رئیس جمهور و مادران خانه دار برگزار شده است، حضور داشته و به ایراد نکات خود پرداخته است.

تاثیر «معماری شهر» و «زیست شهری» بر زن خانه‌دار

هنگامی که صحبت از حقوق زن خانه‌دار می شود در بیشتر موارد ذهنیت ها به سمت اجرت المثل، دستمزد و مواردی از این قبیل می رود. سیاستمداران و مسئولین مربوطه نیز اغلب بر همین موارد تاکید می کنند، چرا که این موارد از پارامترهای مشخصی برخوردار است و مسئولین در صورت انجام اقدامات موثر می توانند بگویند ما این مسائل را حل کردیم. بنده بر این باور هستم که تاثیر «زیست شهری» و نیز «معماری شهر» بر زن خانه دار، مسئله ای است که می تواند بر تمام ساحت های مربوط به بانوان خانه دار تاثیرگذار باشد. به همین دلیل در نشستی که مادران با جناب اقای رئیسی داشتند، بر روی این مساله تاکید کردم.

در جامعه بازار خانه ها حکم خوابگاه دارند

هنگامی که یک جامعه با پذیرش فرهنگ مدرن مواجه می شود، درواقع پذیرفته است که خانه های افراد را به صورتی معماری کند که در اختیار بازار قرار بگیرد. در جامعه بازار خانه ها مانند خوابگاه تلقی می شوند و افراد باید تمام فعالیت هایشان را در بیرون از خانه انجام دهند. خانه ای که در دنیای مدرن طراحی و ساخته می شود، چنین خانه ای است.

جامعه ما نیز بدون اینکه هیچ مطالعه ای در این زمینه صورت گرفته باشد، سبک خانه های مدرن را که حاصل نظریه لوکوربزیه، معمار معروف معاصر است، پذیرفته و در عمل به آن تن داده است. لوکوربزیه بر این باور است که خانه‌ها در دنیای مدرن باید به صورت پارکینگ انسانی ساخته شوند. این نظریه تنها در جامعه بازار پذیرفته و اجرا می شود، چرا که در جامعه بازار انسان در خدمت بازار است و در خانه خود کاری برای انجام دادن ندارد. دستاورد اجرای این نظریه آپارتمان های کم وسعتی است که در کشور ما همچون یک سرطان از تهران به شهرهای مختلف سرایت کرده است. متاسفانه این نوع سبک معماری در برخی از روستاها نیز درحال اجرا است.

در این چارچوب زن خانه دار به نوعی نقش سرایدار را در این خوابگاه کوچک ایفا می کند و این زن دیگر نخواهد توانست به عنوان یک عضو فعال در جامعه خود به ایفای نقش بپردازد و تاثیرگذار باشد. خانه ها در جامعه بازار یک چهاردیواری منفعل و جدا از دیگران است.

شاخص معماری خانه ها در فرهنگی اسلامی

در فرهنگ اسلامی «خانه» یکی از اساسی ترین هسته های فعال جامعه در نظر گرفته شده است. ظرفیت ایجاد روابط اجتماعی، مولد بودن و تولید اقتصادی شاخص های معماری خانه در فرهنگ اسلام محسوب می شود. دین مبین اسلام بر روابط همسایه ها با یکدیگر تاکید زیادی کرده است. اسلام بر یدالله مع الجماعه تاکید می کند. با این وجود سبک معماری مدرن ظرفیت ایجاد این پیوندها را ندارد. در واقع فرهنگ مدرنیته تمامی این روابط را در معرض تهدید قرار داده است. زن خانه دار به عنوان سرایدار در یک خانه منفعل و منقطع از دیگران، در یک سلول مرده و غیر مولد چطور می تواند برای خود شـأن و جایگاه قائل باشد.

عضویت زنان در شبکه اجتماعی از طریق «محله»

در فرهنگ گذشتگان ما محله در زندگی افراد نقش مهمی ایفا می کرده است. هنگامی که زنان در یک محله‌ زندگی می کردند، عضویت در یک شبکه اجتماعی را همچون یک امر ضروری تلقی می کردند. به این ترتیب زنان در محله ها یک شبکه اجتماعی تشکیل می دادند و به دنبال آن تعاونی های خودجوش، خودکفا و رایگان را به وجود می آوردند. در برخی از شهرستان ها این روش کماکان پابرجاست.

در این بافت بانوان هر روز صبح با توجه به ظرفیت هر خانه، در کارهایی که امکان همکاری با دیگران وجود داشت، برای کمک به یکدیگر مشارکت می کردند. زنان در این تعاونی های خودجوش از درست کردن ماست و پنیر تا نگهداری از فرزندان کوچک هم به یکدیگر یاری می رساندند. دور هم جمع می شدند، نان می‌پختند و ماست یا کره درست می کردند و در این بین اگر فردی از نظر مالی در مضیقه بود، به واسطه کمکی که می کرد سهم و بهره ای نیز دریافت می کرد.

در جامعه بازار همه چیز خریدنی است، حتی روابط اجتماعی

در همه افراد انسانی نیاز به روابط اجتماعی وجود دارد. بانوان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و از این جهت این تعاونی ها سلامت روان زن خانه دار را تامین می کرد. امروزه زنان خانه دار تا اواسط روز در چهاردیواری خود تک و تنها هستند  و برای اینکه کسی را ببینند باید از خانه خود بیرون بیایند و برای تامین روابط اجتماعی هزینه کنند. در حال حاضر زنان خانه دار برای اینکه فرزندشان از نعمت هم بازی محروم نشود، باید متحمل هزینه شوند و این کودک را به پارک و یا مهدکودک ببرند. اگر یک زن خانه دار برای انجام امور خانه کمک بخواهد، دیگر مانند گذشته تعاونی وجود ندارد که به داد او برسد و این کمک نیز باید خریده شود. در حقیقت پول جایگزین روابط خواهرانه و برادرانه انسانی شده است. امروز بستری برای همسایه گری در محله ها وجود ندارد چرا که زندگی اجاره نشینی اقتضا می کند که افراد کمتر بتوانند مانند گذشته سکونت دائمی داشته باشند.

شهر مدرن ضد فرزندآوری است

در حال حاضر کشور ما با بحران جمعیت مواجه است. مسئولیت فرزندآوری با زنان خانه دار است. مادری که تمایل به داشتن سه یا چهار فرزند داشته باشد، نمی تواند فعالیت اقتصادی داشته باشد مگر اینکه فرزندانش بزرگ شده باشند. معماری خانه ها، نوع شهرسازی و بافت محله ها در تضاد با فرزندآوری است. در شهرها محل مناسبی برای عبور کالسکه در نظر گرفته نشده است. در مترو جایی برای شیر دادن به بچه و یا عوض کردن او وجود ندارد. بنده پیشنهاد می کنم که در شهر یک ایستگاه مادر برای بی آرتی و اتوبوس راه اندازی شود. در حقیقت زیرساخت های ما مناسب فرزند آوری نیست. در شهر مدرن پول حرف اول را می زند و مادر در آن از جایگاه و شانیت برخوردار نیست. باید دید که قانون افزایش جمعیت تا چه اندازه این مسائل کلیدی را مدنظر قرار داده است؟

زنان خانه دار در جامعه بازار با اپیدمی حقارت مواجه هستند

در بین بانوان خانه دار یک اپیدمی وجود دارد که گاهی اوقات موجب تحقیر این فعالیت می شود. متاسفانه این طرز نگاه موجب می شود زن خانه دار در برابر زنان شاغل احساس بی ارزشی و حقارت کند، چرا که ارزش گذاری در تعریف بازار اینگونه است. درواقع در جامعه بازار شما هنگامی ارزشمند خواهید بود که به کسب درامد بپردازید. در این تعریف گاهی ارزش یک ماشین درآمدزا بیشتر از کسی است که به ارائه خدمت می پردازد.

 لزوم احیای خانه‌های مولد

زن خانه دار در این سیستم خودش را مشاهده می کند که در یک چارچوب غیرمولد و مرده از صبح تا شب مشغول امور منزل است و ارتباطات اجتماعی فعال ندارد. در واقع با توجه به نظام ارزش گذاری جامعه بازار این زن به کسب درآمد نمی‌پردازد تا ارزشمند محسوب شود. با این حال چگونه می توان انتظار داشت با شعارهای صدا و سیمایی به زن خانه دار احساس ارزشمند بودن دست بدهد. تا زمانی که قدرت به خانه بازگردانده نشود و خانه ها دوباره حالت مولد بودن خود را پیدا نکنند، با هیچ شعاری نمی توان به زنان خانه‌دار احساس ارزشمندی داد.

حرف پایانی

در دل همین جامعه مدرن نیز می توان امتیازات غیرپولی افتخارافرین به بانوان اعطا کرد. برای مثال شما یک دانشجوی مقطع کارشناسی تنبل و نه چندان درس خوان را در نظر بگیرید که با ارائه کارت دانشجویی می تواند از تخفیف های خرید کتاب و حمل و نقل شهری برخوردار شود. زن خانه دار حتی در این اندازه نیز جدی گرفته نشده است که حداقل از کارت خانه‌داری برخوردار باشد و به موجب داشتن آن از یکسری امکانات بهره مند شود. در عوض تصویری که جامعه مدرن از این زنان ارائه می دهد این است که آنها دار باید فقط مصرف کننده باشند. به این دلیل که خانه دیگر مانند گذشته مولد نیست و به سلول مصرف جامعه تبدیل شده است. چنین شرایطی سبب خواهد شد تا زنان خانه دار نیز به عنوان محور این سلول از شان و منزلت کافی برخوردار نباشند.