بانوان و فضای مجازی

شاید بگویید خیلی فرق نمی‌کند که عنوان مطلب را مردان و فضای مجازی بگذاریم و یا بانوان و فضای مجازی، چون فضای مجازی اساسا واقعیتی از نوع بی‌جنس و خنثی است.

شاید بگویید خیلی فرق نمی‌کند که عنوان مطلب را مردان و فضای مجازی بگذاریم و یا بانوان و فضای مجازی، چون فضای مجازی اساسا واقعیتی از نوع بی‌جنس و خنثی است. اما مسأله به این راحتی‌ها هم نیست.. راستش را بخواهید نسل ما یعنی دهه‌ی پنجاهی‌ها! خیلی با فضای مجازی مانوس نبوده‌ایم و شاید اگر شرایط بحرانی کرونا نبود هیچ کمبودی هم با این عدم مؤانست در خود احساس نمی کردیم! ولی از آنجا که نیاز، مادر اختراعات است،…
شرایط اضطراری کرونا و بحران پاندورایی آن، باعث شد نسل ما هم کمی مهربانانه‌تر و صمیمی‌تر با این عنصر ارتباطی تمیز! برخورد کنیم و بپذیریم حالا که ناگزیر از حضور در این فضا هستیم، پس برویم و قواعد این حضور را بیاموزیم.

واقعیت این است که امروزه فضای مجازی بیش از آن که یک ابزار ارتباطی باشد، به دنیای ارتباطات میان افراد تبدیل شده است.
تفاوت این دو واژه در نگرش و سوگیری افراد نسبت به شکل و نوع دیدار با فضای مجازی محسوس تر می‌شود.

وقتی به فضای مجازی به عنوان یک ابزار ارتباطی بنگریم، هدفِ ما و غایتِ منظور ما در استفاده از فضای مجازی، رسیدن به اصل و عنصر «ارتباط» خواهد بود اما اگر به فضای مجازی به عنوان دنیای ارتباط نگاه کنیم، غایت ما، خود این دنیا یعنی «فضای مجازی» خواهد بود.

در معنای اخیر، تمام تلاش‌ها و سوگیری‌های فرد به سمتِ دست‌یابی بهینه (به زعم خود) به ارتباط های گسترده‌تر، بازتر، رهاتر، عمیق‌تر و در یک کلام، ارتباطِ بیشتر برای باقی ماندن در این دنیای مجازی است. یعنی فرد تمام تلاش خود را می‌کند تا در دنیای مجازی پذیرفته شود. پس قواعد خود را با قواعد دنیای مجازی همسان و همگون می‌سازد. آسیب بزرگ این سبک نگرش، خودبیگانگی گسترده و عمیق فرد با خویشتنِ خویش است.